ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | |||
5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 |
12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 |
19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 |
26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
برف راه ها را بست
تو نبودی
دو زانو در برابرت نشستم
چهره ات را نگاه کردم
با چشمان بسته
کشتی ها نمی گذرند ، هواپیماها پرواز نمی کنند
تو نبودی
در برابرت به دیوار تکیه داده بودم ،
حرف زدم ، حرف زدم ، حرف زدم
اما نتوانستم دهن باز کنم
تو نبودی
با دست هایم تو را لمس کردم
دست هایم به روی صورتم بود.
" ناظم حکمت "
کاش این ''تو'' بدونه در وصف نبودنش چه شعر جانسوزی گفته شده.
خب بهش بگو . به همین سادگی!