کتاب دریچه ای ست به جهان ناشناخته ها
کتاب دریچه ای ست به جهان ناشناخته ها

کتاب دریچه ای ست به جهان ناشناخته ها

ساده

دلم تنگ می شود گاهی 
برای حرف های معمولی
 
برای حرف های ساده
 
برای" چه هوای خوبی!" ، " دیشب شام چی خوردی؟"
 
برای "راستی ماندانا عروسی کرد." ، "شادی پسر زایید."
 
و چه قدر خسته ام از "چرا؟"
 
از " چه گونه!"
 
خسته ام از سوال های سخت، پاسخ های پیچیده
 
از کلمات سنگین
 
فکرهای عمیق
 
پیچ های تند
 
نشانه های با معنا، بی معنا
 
دلم تنگ می شود، گاهی
 
برای
 
یک " دوستت دارم" ساده
 
دو " فنجان قهوه داغ"
 
سه "روز" تعطیلی در زمستان
 
چهار"خنده ی" بلند
 
و
 
پنج " انگشت" دوست داشتنی.


" مصطفی مستور "


پ.ن : مرسی عسل. اینقد من وسوسه کردید که دیروز رفتم سه تا کتاب دیگه ازش خریدم ! ( امان از رفیق بد  )

نظرات 3 + ارسال نظر
لالا چهارشنبه 22 آبان 1392 ساعت 07:24 ب.ظ

ممنونو خیلی قشنگ بود خواهری ام!

امین دوشنبه 20 آبان 1392 ساعت 09:21 ق.ظ

به دستانم نگاه می کنم
خالی و خسته
چقدر کتاب ورق زده ام
چه قدر نوشته ام
چه قدر فکر کرده ام
پندارم این بود که ما هنوز به زندگی نرسیده ایم
و برای رسیدن به آن زندگی موعود ذهنی ام
من و تو مامان و لیلا و مینا
سوار بر سورتمه زمان به پیش می رفتیم
و کسی نبود به ما بگوید
هی!عمو
زندگی همین است
همین تلویزیون آر تی آی سیاه و سفید
همین میگرن های موروثی
همین هار شدن بخاری نفتی
همین جست و خیزها و خنده های بی دلیل
همین برف ها و کلاغ ها که لهجه لری داشتند انگار
آری!کسی نبود که به ما بگوید
تا ما همیشه ندانیم
همین کلک زمان است تا بگذرد و بگذری
و این چنین شد که گذشت و گذشتیم
تو یادت می آید؟

حسین پناهی

دلم گرفت

عسل یکشنبه 19 آبان 1392 ساعت 03:25 ب.ظ

جدی؟؟؟؟
:)))))))))))))))))))
در زمینه کتاب زود اغفال میشیا
امیدوارم از خوندنشون لذت ببری و پشیمون نشی

اغفال ؟!!! من هر روز با خودم به سختی مبارزه میکنم که سمت کتابفروشی نرم !! اما یه چیزی تو درون منو مجبور میکنه !

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد