کتابفروش ها

چند روز پیش که طبق عادت رفته بودم تا توی کتابفروشی ها پرسه بزنم ، به کتابفروشی رسیدم که کمی قبل تر برای اولین بار داخلش شدم. اولین بار که رفتم هنوز همه چی سروسامان نداشت و بسته بندی بعضی کتاب باز نشده بود.از سر کنجکاوی هم که شده پرسیدم : تازه شروع به کار کردید یا دارید جم می کنید؟ گفت : تازه شروع کردم. تو تمام مدتی که داشتم کتابهاش نگاه می کردم من زیر نظر داشت و راهمناییم می  کرد که کدوم کتاب توی کدوم قفسه هست. راستش اینقد با اشتیاق این کار رو می کرد که رو م نشد دست خالی بیام بیرون! نمایشنامه " مادر " اثر برتولت برشت ، چیزی بود که خریدم!

برای دومین بار که رفتم – همون چند روز پیش – دیدم که همه چی سر جاش و چندتا مشتری داره که دارن ازش خرید می کنن. چیزی که برام جالب بود اشتیاق فروشنده بود! اینکه چطور برای مشتری هاش وقت و توجه میذاره!

 

نمی دونم این بخاطر خاصیت این قشر –کتابخون – که توی سکوت دنبال کتاباشون بگردن یا چیزیه که به مرور زمان شده یه عادت و فروشنده ها بهش احترام میذارن و چیزی نمیگن یا عادت کردن که سکوت کنن!

 بیشتر کتاب فروشا وقتی وارد مغازه شون میشی حتی سرشون رو بالا نمیارن تا ببینن که چه کسی وارد شده مگر زمانی که زیاد توی مغازه بمونی که اونم یا سرشون بالا میارن و نگاه ت می کنن یا ازت میپرسن که چه کتابی نیاز داری! جالبیش اینجاست که کتابای فروشی مثل صاحب کتاب فروش میشن ، البته برعکسش باید بگم؛ فروشنده ها مثل کتاباشون میشن. شاید من این حس دارم اما وقتی وارد مغازه ای میشی با نگاه کردن به فروشنده ش می تونی حدس بزنی که چه کتابایی دارن! مثلا کتاب فروشی توی خیابون انقلاب هست  به اسم " طهوری "که  کتابای مرجع و تاریخی می فروشن و بیشتر فروشنده هاشم مسن هستن! اصلا واردش که میشی فضاش تو رو میگیره یا شایدم فروشنده هاش! نمی دونم ! در کل دنیای جالبه

نظرات 3 + ارسال نظر
لالا سه‌شنبه 1 مرداد 1392 ساعت 11:23 ق.ظ

الان خیلی چیزا مد شده! فقط مد! هیچ عمق و معنایی نداره . عکاسی مد شده، هنرمند بودن مد شده ، کتابخون بودن هم همینه. ولی فقط چند جمله با مدعی میتونه برات روشن کنه که چند مرده حلاجه!

تراویس شنبه 22 تیر 1392 ساعت 04:30 ب.ظ http://wrongman.blogsky.com/

بزار فکر کنم ببینم شبیه چی میشن؟
شبیه آدمهای زیادی میشن که دور و اطرافمون هست

تراویس شنبه 22 تیر 1392 ساعت 04:23 ب.ظ http://wrongman.blogsky.com/

اگه دقت کرده باشی،بعضی وقتها مشتری ها هم مثل کتاب ها میشن.
کاش آدمها مثل کتاب ها بودن.

اگه آدما واقعن اهل کتاب باشن و اونو از سر لذت و نیازشون بخونن، مثل کتابایی میشن که می خونن! اما اگه فقط به صرف خوندن و یا پُز دادن کتاب بخونن ، ... نمی دونم شبیه چی هستن !

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد