سنفونی پاستورال ی که به هدر رفت!

داستان " سمفونی پاستورال " آندره ژید بن مایه خوبی داره . به نظرم اگه یه کمی بیشتر داستان بسط می داد و اینقد سریع و اجمالی از اتفاقات و حالات روانی شخصیتها و یا حتی شخصیت اصلی نمی گذشت ، می تونست یه رمان ماندگار ترخلق کنه! شخصیتها اون عمق لازم رو ندارن. آدم زیاد باهاشون ارتباط بر قرار نمی کنه  چون خیلی زود از همشون می گذره. به بیان دیگه شخصیتها فقط روی صفحه دو بعدی کتاب باقی موندن. به نظرم ژید داستان به هدر داده چون این قابلیت داشت که بیشتر به جزییات بپردازه بدون اینکه کسل کننده باشه. به راحتی می تونست دویست – سیصد صفحه ای بنویسه! 



پ.ن : یک نکته که لازم دیدم حتما بگم اینه که این کتاب با ترجمه های مختلف و اسم های مختلف به چاپ رسیده!سمفونی روستایی (۱۹۱۹)ترجمه عبدالحسین شریفیان تحت عنوان سمفونی کلیسایی انتشارات اساطیر، فریده مهدوی‌دامغانی تحت عنوان سمفونی روحانی موسسه نشر تیر، محمد مجلسی تحت عنوان سمفونی پاستورال انتشارات دنیای نو، علی‌اصغر سعیدی تحت عنوان آهنگ عشق نشر قطره

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد