پس از هر طوفان

خیلی جالبه .الان به قسمتایی از داستان ژان کریستف رسیدم که نویسنده اسمش گذاشته " سرکشی " ! هم زمان با اون دارم کتاب " اندوه ماه " آرش حجازی رو می خونم که داستان اونم بر هم زدن قوانین دنیای شخصیت اصلیه! در حال حاضرم خودم افکار بهم ریخته ای دارم که تا سه – چهار صبح بیدار نگه می دارتم ! خدا آخرعاقبتم رو به خیر بگذرونه ! آخرشم به کجا می رسم رو خدا داند بس! البته من ازین لحظات طوفانی زیاد داشتم . در مقام تشبیه مثل ناخدابا تجربه ای شدم که می دونه چطور کشتی وجودش در اقیانوس طوفانی زندگی و افکار هدایت کنه که کشتی ش کمترین صدمه رو ببینه اما با تجربه ترین ها هم نمی دونن آخرهر طوفان باید منتظر چی باشن !  

نظرات 1 + ارسال نظر
عسل یکشنبه 10 شهریور 1392 ساعت 02:09 ب.ظ

زهراااااااا چشمم روشن! خوبه دکتر بِشِت گفته کتاب نخون چند تا چندتا همزمان داری میخونی، آخرش خل میشی تو دختر

دکتر برای خودش میگوید خب کتاب پی دی اف نمی خونم دیگه ! من تو دوران اوجم چهار تا کتابم خوندم واسه همین نگران نباش اصلا قاطی نمی کنم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد