ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | |||
5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 |
12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 |
19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 |
26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
نه زمینشناسم
نه آسمانپرداز
گرفتارم
گرفتار چشمهای تو
یک نگاه به زمین
یک نگاه به زمان
زندگی من از همین گرفتاری شروع میشود
سبز آبی کبود من
چشمهای تو
معنای تمام جملههای ناتمامی ست
که عاشقان جهان
دستپاچه در لحظهی دیدار
فراموشی گرفتند و از گفتار بازماندند
کاش میتوانستم ای کاش
خودم را
در چشمهای تو
حلقآویز کنم
"عباس معروفی"
پ.ن : با تشکراز عسل عزیز
..."خودت گفتی یه شب خواب دیدی تو و مونس رفته اید توی دشت و اونجا صدای خدا رو شنیده اید که گفته بود دارید دنبال چی میگردید؟و تو گفته بودی دنبال تو،داریم دنبال تو میگردیم.بعد اون صدا گفته بود برای پیدا کردن من که نمیخواد این همه راه بیاید توی دشت و بیابون.گفته بود من توی سفره خالی شما هستم...
....
....توی علی(ع) که بهشت متحرکه،و باز هم توی علی،توی نماز علی،توی اشکای علی،توی غم های علی...
قسمتی از کتاب روی ماه خداوند را ببوس
(عید غدیر مبارک)
مرسی امین عزیز . زیبا بود. عید توام مبارک
بگذار برات کتاب بخوانم
بنشین اینجا
کتاب را بگیر توی دستهات
ورق بزن
دستم را دورت حلقه میکنم
از بالای شانهات
کتاب
نفس میکشم
لای موهات
ورق بزن.
اگر توی گوشت گفتم
دوستت دارم
و فرار کردم چی؟
از پلههای کودکی
بالا میآیم
تاب میخوری در تنهایی من
عاشقت میشوم
نگاهت مرا مرد میکند.
دلتنگیام را
به کی بگویم وقتی نیستی؟
تا کجا راه بروم تا تمام شوم؟
مثل یک جاده
...
نیستی که!
من هم عادت نمیکنم
آقای من!
همین.
کتاب را بالا بگیر ببینم
گاهی هم برگرد و بوسم کن.
حواست به داستان هست؟
نه
بیا از اول شروع کنیم.
دیدی؟
دیدی باز عاشقت شدم؟
مرسی مرسی. خیلی به من لطف داری. هم تو و هم عسل