ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | |||
5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 |
12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 |
19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 |
26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
زن : بگو آ
مرد : آ
زن : مهربون تر ، آ
مرد: آ
زن : با صدای بلند اما لطیف ، آ
مرد: آ
زن : بگو آ ، جوری که انگار می خوای بگی دوستم داری.
مرد : آ
زن : بگو آ ، جوری که انگار می خوای بگی خیلی خوشگلم
مرد : آ
زن : بگو آ ، جوری که می خوای اعتراف کنی خیلی خری
مرد : آ
زن : آهان . بگو آ ، انگار که بخوای بهم بگی که دیگه ازت نخوام بگی آ.
مرد : آ
زن : ازم بخواه که یه آ لطیف بگم
مرد : آ
زن : بهم بگو که دارم دیوونه ت می کنم
مرد : آ
{ مرد بلند می شود و برای زن قهوه می ریزد } آ ؟
زن : آره یه قند کوچولو
...
زن : بیا اینجا ...
مرد : آ ...
زن : تو چشمام نگاه کن
مرد : آ ...
زن : تو دلت یه آ بگو
مرد : ...
زن : مهربون تر ...
مرد : ...
زن : حالا یه آ تو دلت بگو ، انگار که می خوای بگی که دوستم داری.
مرد : ...
زن : یه بار دیگه
مرد : ...
زن : حالا می خوام یه چیزی ازت بپرسم ... یه چیز خیلی مهم ... و می خوام تو دلت بهم جواب بدی . آماده ای؟
مرد : ...
زن : آ ؟
مرد : ...
زن : ...
مرد : ...
نمایشنامه " داستان خرسهای پاندا به روایت یک ساکسیفونیت که دوست دختری در فرانکفورد دارد" اثر ماتئی ویسنی یک
پ.ن : این قسمت از نمایشنامه رو خیلی دوس دارم. بداهه شبیه این کارو تو کلاس تئاتری که می رفتم زدم . قسمت " آ " رو من می گفتم. سخت و جالب بود چون دقیقا باید اون چیزی رو که بازیگر مقابل می خواست رو حس و تو بازیم اجرا می کردم. تجربه ی خیلی جالبی بود.
- خیلی وقت بود که دنبال این نمایشنامه بودم که ازش فقط همین " آ " گفتن یادم بود و مطمئنا نمی تونستم به فروشنده ای بگم که چی می خوام ولی الان دارمش و ازین جهت خیلی خوشحالم.
آقا انگار انرژی فرستادی هسته ای بود، دارن میان تفتیش، من لوت نمیدم آبجی پَر پَری
نه به جون آبجی ! پاک پاک بود. به جوون سیبیلام
دریافت شد، دم شما گرم
پَر پَر تم آبجی
قربون دستت منتظر ندا نباش هی انرژی بفرست کم که نمیشه
پس علی الحساب یه 100 کیلویی برات می فرستم
چه جالب، آفرین موفق باشی دختر فعال و پرانرژی
مرسی عزیزم. خلاصه جایی انرژی کم آوردی یه ندا بده برات بفرستم
زهرا تو بازیگری هم میکنی؟ بابا تو دیگه کی هستی...
امضا بده بعد معروف میشی ما رو تحویل نمیگیری
نه بابا !! یه یک سالی کلاسای آموزشی گارکردانی تئاتر میرفتم که مجبور بودیم بازی هم بکنیم تا یاد بگیریم چطور از بازیگرامون بازی بگیریم .برای من چه معروف باشم یه نباشم ، دوستان عزیز هستن.