ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | |||
5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 |
12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 |
19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 |
26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
" یه زن برای تنها عشق واقعی زندگیش ممکنه خیلی کارها- مطلقا خیلی کارها - بکنه .این اولین چیزی بود که بعد از اتمام رمان" لیدی ال " اثر رومن گاری به ذهنم خطور کرد! ما زنها واقعا موجودات عجیبی هستیم . برای حفظ عشقمون خودمون فدا می کنیم ، گاهی هم معشوق رو ! و اصرار عجیبی هم برای حفظ عشقمون دارم چه در درون و چه در بیرون وجودمون.
پیروی آرمانی بودن و داشتن زنی ( همزمان ) کار شدنی نیست چون زن مالکیت و استقرار می خواد. مگر اینکه یکی از طرفین خودش رو برای دیگری فدا کنه ! و اگه این " فدا شدن " اتفاق نیافتاد ممکنه خیلی چیزا پیش بیاد ( این چیزیه که از خوندن این رمان دستگیرم شد . دیگه درست یا غلط بودنش رو نمی دونم! )
داستان عاشقانه رومن گاری در بستر آنارشیسم قرار داره و ازین رهگذر گوشه ای از افکار و عقاید این مکتب رو توضیح داده.
خوشبختی،
این لعنتی شیرین
چهقدر کوتاه است
از ته دل میخندی
سرت را بر میگردانی
او رفته است.
هدا حدادى
آنکه رفتنی ست می رود و آن که آمدنی ست می آید ! ( از عباس معروفیِ البته جمله دقیقش یادم نیست )
زن هنگامی که دوست بدارد ، غیر از محبوب خود چیزی را نمی بیند و هرچه عاطفه ، مهربانی و نوازش و فداکاری دارد تنها برای او به کار می برد .
آلفونس دوده