ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | |||
5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 |
12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 |
19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 |
26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
دهانت
را می بویند
مبادا که گفته باشی دوستت می دارم
دلت را می بویند
روزگار غریبی ست، نازنین
و عشق را
کنار تیرک راه بند
تازیانه می زنند.
عشق را در پستوی خانه نهان باید کرد.
در این بن بست کج و پیچ سرما
آتش را به سوخت بارِ سرود و شعر
فروزان می دارند.
به اندیشیدن خطر مکن.
روزگار غریبی ست، نازنین
آن که بر در می کوبد شباهنگام
به کشتن چراغ آمده است.
نور را در پستوی خانه نهان باید کرد.
آنک قصابانند
برگذرگاه ها مستقر
با کنده وساتوری خون آلود
روزگار غریبی ست، نازنین
و تبسم را بر لب ها جراحی می کنند
و ترانه را بر دهان.
شوق را در پستوی خانه نهان بایدکرد.
کباب قناری
بر آتش سوسن و یاسابلیس پیروز مست
سور عزای ما را بر سفره نشسته است
خدا را در پستوی خانه نهان باید کرد.
" احمد شاملو "
من نمی دانم
من هم شنیده ام
میگویند سراسر سیاره ی صبح را
بوی گندم و برکت باران خواهد گرفت.
(سید علی صالحی)
به اندیشیدن خطر مکن.
روزگار غریبی ست، نازنین
آن که بر در می کوبد شباهنگام
به کشتن چراغ آمده است.
نور را در پستوی خانه نهان باید کرد!
سلام وب خوبی دارین موفق باشید