سایه م


از ظهر تا دم غروب طول کشید

دشتی را شخم زدم تا دفنش کنم

بد عادت شده بود

جلوتر از من راه می رفت تا زودتر به تو برسد

سایه ام را می گویم


که خواب دیده بود تو به دیدارش آمده ای...


" کیکاووس یاکیده "

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد