ادبیات عامه : لالا لایی


ترانه های لالایی در زبان فارسی نغمه / زمزمه هایی ست که مادر یا با آن با کودک گفتگو می کند و یا به وسیله آن کودک را می خواباند. اشکال لالایی ، همه جا از ساده ترین ناله های غم انگیز و غیر منظوم که رنگ اندیشه های فروخورده ی زن را به خود گرفته اند به وجود آمده اند و سپس به ابیات موزون نیمه منظوم نیمه منثور تبدیل شده اند و سرانجام آن قدر به نمونه های اشکال کتابی نزدیک شده اند که بعضی از آن ها بدون هیچ اشکالی می توانند در چهارچوب آهنگ منظوم و موزیکال مشروط داخل شوند.

 


لالا لالا گل پونه

سگی آمد در خونه

نونش دادم خوشش اومد

سگه رفت صاحبش اومد

نونش دادم خوشش اومد

آبش دادم بدش اومد

لالا لایی لالا لایی

" اصفهان / یک هزار و دویست و شصت و چهار خورشیدی "

 


لالا لالا گل گردو

بابات رفته توی اردو

لالا لالا گل پسه (پسته)

بابات رفته سر قصه

لالا لالا گل فندق

بابات رفته سر صندق (صندوق)

" شیراز / یک هزار و دویست و شصت و پنج خورشیدی "

 


لالا لالا ، گل پنبه

بابات میاد روز شنبه

لالا لالا ، لالا لالا

" اصفهان / یک هزار و دویست و شصت و چهار خورشیدی "

 


لالا لایی گل خشخاش

کاکوم رفته خدا همراش

لالا لایی گل ریزه

دلم آروم نمی گیره

لالا لایی گل پسته

کاکوم رفته کمر بسته

لالا لایی گل آبشن ( گل آویشن )

کاکوم آمد چشم روشن

" شیراز / یک هزار و دویست و شصت و پنج خورشیدی "

 


لالا لالا گل پسته

مرا تو کشتی از غصته ( غصه )

لالا لالا گل سوسن

پدر آمد چشمت روشن

لالا لالا عزیز من

" تهران / یک هزار و دویست و شصت و هشت خورشیدی"


...


ترانه های بیان شده در مجله ی آموزش ملی تحت عنوان " لالایی ها و ناله های حزین مردم شهری و کوچ نشین ایران " در سال یک هزار و دویست و شصت و نه خورشیدی به چاپ رسیده است.


 

" اشعار عامیانه ی ایران ( در عصر قاجار ) / والنتین ژوکوفسکی "


 

پ.ن : هنوزم بعد از این همه سال صدایی لالایی مادرم توی گوشمه ،هرچند خیلی گنگ و دور و نامفهومه ولی وقتی جایی صدایی لالایی خوندن زنی رو می شنوم یه حس نزدیکی و آشنا بهم دست میده. حس میکنم همون محبتی رو که به مادر خودم دارم به اون زن غریبه هم دارم!! احساس خیلی عجیبیه که توصیفش سخته !


ترانه های لالایی خیلی گسترده تر از چیزی ست که در بالا آورده م. راستش مبنای انتخاب اونا حافظه حسی خودم بوده بنابراین اگر عمری باقی موند بیشتر درباره ترانه ها و قصه هایی که مادرانمون برامون می گفتن تحقیق می کنم و مطالب رو به اشتراک می ذارم.

 


نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد