دلیل تمام بی دلیلی ها


عشقت اندوه را به من آموخت

و من قرن ها در انتظار زنی بودم که اندوهگینم سازد !

زنی که میان بازوانش چونان گنجشکی بگریم و او تکه تکه هایم را چون پاره های بلوری شکسته گرد آورد!

 

عشقت مرا به شهر اندوه برد !

بانوی من

و من از آن پیشتر هرگز به آن شهر نرفته بودم !

نمی دانستم اشک ها کسی هستند

و انسان بی اندوه تنها سایه ای از انسان است !

 

عشقت به من آموخت که عشق ، زمان را دگرگون می کند !

و آن هنگام که عاشق می شوم زمین از گردش باز می ایستد!


عشقت بی دلیلی ها را به من آموخت !

 


" نزار قبانی "



پ.ن : بگذار عشق خاصیت تو باشد ! 



نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد