ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | |||
5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 |
12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 |
19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 |
26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
نه وجودی در کار بود ، نه نا وجودی ، نه قلمر و فضا بود ، نه آسمان در فراسو . چه چیز به جنبش درآمد ؟ کجا ؟ با حمایت چه کسی ؟ آیا آب ها با عمقی بی انتها وجود داشتند ؟ نه مرگی در کار بود و نه بی مرگی . نه شبی وجود داشت و نه روزی. تنها وجود یکتا بود که بدون نفس در خود تنفس می نمود . جز او موجودی نبود. در آغاز ، تاریکی در دل تاریکی نهفته بود ؛ همه آب بود و هیچ چیز با چیز دیگر فرقی نداشت . نیروی زندگی که در این تهی پوشیده بود ، آن یکتا ، به قدرت گرما سر بر آورد.
در آغاز میل به سراغ آن یکتا آمد ، و این اولین بذر شعور بود. شاعرانی که با خرد در دل خود به جستجو می پردازند این رشته ی وجود را در ناوجود یافتند . این رشته گسترده شد . آیا پایینی وجود داشت ؟ آیا بالایی وجود داشت ؟ بذرپاشان وجود داشتند ، قدرت ها وجود داشتند . در پایین جنبش وجود داشت ؛ در بالا صدا وجود داشت.
پس که می داند و که گفته است که این آفرینش از کجا آمده است ؟ خدایان بعد از آفرینش به وجود آمده اند ، پس که می داند که جهان چگونه پدید آمده است ؟ آنکه تمام آفرینش از او برخواسته است ، خواه خود خالق آن باشد یا نباشد ، و والاترین بزرگوار در بالاترین آسمان ها است ، آیا حقیقت امر را می داند یا حتی براو هم مجهول است ؟
* این قطعه متن سرود ناستی یا عدم است که در کتاب کهن مقدس هندو ، ریگ ودا آمده است. در ترجمه فارسی اوپانیشاد که ناستی ( نا + استی ) به معنای عدم ، غیر جسمی و نظایر آن ثبت شده است.
" اسطوره های موازی / ج.ف.بیرلین "