ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | |||
5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 |
12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 |
19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 |
26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
سیاه
یعنی
تاریکی گیسوی تو
سیاه
یعنی
روشنی چشم تو
سیاه
یعنی
روزگار تاریک و روشن من
مثل
اشک تو
که گونه ات را
با سرمه ی چشمت
نقاشی می کند
مثل
حس ما به هم
وقت فاصله ی ما از هم
سیاه
یعنی
شعر سپید من
در جواب غزل خداحافظی تو
سیاه
یعنی
رو سفیدی من
بعد از عشق تو
سیاه
یعنی ...
" افشین یداللهی "
معرفی کتاب دائره المعارف عرفانی :
قسمتی از کتاب :
آیا میتوان آدم بود ؟
آدم بودن مقامی فراسوی مرد یا زن بودن است . آدم بودن ، حامل روح خدا و اسمای الھی و خلیفه خدا بر
روی زمین بودن است : پاک بودن، خیر خواه ھمه بودن ، سخی بودن ، با معرفت بودن ، اھل محبت بودن ،
غیور و عزیز بودن ، بی نیاز و دلیر بودن، لطیف و فھیم بودن و صادق و با وفا بودن و ......
آیا براستی دیگر دورۀ آدمیت سپری شده است و صدق و وفا و مھر و عزّت و عصمت ناممکن شده است ؟
آیا صادق و وفادار و عاقل بودن مترادف با خودکشی و نابودی است ؟
آیا راھی جز ھرزه گی و ریا و خیانت و خود فروشی باقی نمانده است ؟
آیا انسانیت فقط نقشی برای سینما است آنھم سینمائی که محکوم به ورشکستگی می باشد ؟
براستی امروزه آدم کیست ؟ چه کسی روح آدمیت را از پدرمان حضرت آدم به ارث برده است ؟ آیا امروزه
« وارث آدم » چه کسی است ؟
چنین کسی در ھر کجا که باشد ھمو امام زمان و مکان خویش است بی ھیچ شمشیر و اسب سفید و
عصای موسی و معجزاتی دگر !؟
آدم بودن بسیار سخت تر از ناجی بودن است . ناجی بودن ھمان آدم بودن است .
از کتاب " دایره المعارف عرفانی " استاد علی اکبر خانجانی جلد پنجم ص 257
ممنون
