کتاب دریچه ای ست به جهان ناشناخته ها
کتاب دریچه ای ست به جهان ناشناخته ها

کتاب دریچه ای ست به جهان ناشناخته ها

برای ستایش تو بهشت جای حقیری ست!

مگر نمیگویند که هر آدمی
یک بار عاشق میشود؟
پس چرا هر صبح که چشمهات را باز میکنی
دل میبازم باز؟
چرا هربار که از کنارم میگذری
نفست میکشم باز؟
چرا هربار که میخندی
در آغوشت در به در میشوم باز؟
چرا هر بار که تنت را کشف میکنم
تکههای لباسم بال درمیآورند باز؟
گل قشنگم!
برای ستایش تو
بهشت جای حقیری ست
با همین دستهای بیقرار
به خدا میرسانمت.

 

 " عباس معروفی "

نظرات 4 + ارسال نظر
عسل سه‌شنبه 4 تیر 1392 ساعت 10:16 ق.ظ

منم باهات موافقم وگرنه انقدر زیبا نمیشد

عسل شنبه 1 تیر 1392 ساعت 04:06 ب.ظ

نوشته هاش فوق العادست، یعنی در دنیای واقعی هم آدما اینجوری عاشق میشن و میمونن؟! خود عباس معروفی عشقو چه مدلی تجربه کرده؟

میدونی تو این مدتی که نوشته هاش رو دنبال می کنم ، اینطور حس می کنم که تمام این حرفا و نوشته ها برای یه معشوق خیالیه که خود معروفی منتظره تا یک روز به واقعیت تبدیل بشه.

عسل شنبه 1 تیر 1392 ساعت 02:17 ب.ظ

دست ھایت مال من؟
با دست ھای من بنویس
با دست ھای من غذا بخور
با دست ھای من موھایت را مرتب کن
فقط دست ھایت را از تنم برندار...

لعنتی این نوشته ش عالیه!

چشمهایت پنج‌شنبه 30 خرداد 1392 ساعت 09:32 ب.ظ

خداااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد