کتاب دریچه ای ست به جهان ناشناخته ها
کتاب دریچه ای ست به جهان ناشناخته ها

کتاب دریچه ای ست به جهان ناشناخته ها

دوستان ما

 

در یک کتابخانه صدها دوست عزیز اطراف ما هستند که توسط یک افسونگر در جعبههای چرمی و کاغذی زندانی شدهاند.





 رالف والدو امرسون "

برای ستایش تو بهشت جای حقیری ست!

مگر نمیگویند که هر آدمی
یک بار عاشق میشود؟
پس چرا هر صبح که چشمهات را باز میکنی
دل میبازم باز؟
چرا هربار که از کنارم میگذری
نفست میکشم باز؟
چرا هربار که میخندی
در آغوشت در به در میشوم باز؟
چرا هر بار که تنت را کشف میکنم
تکههای لباسم بال درمیآورند باز؟
گل قشنگم!
برای ستایش تو
بهشت جای حقیری ست
با همین دستهای بیقرار
به خدا میرسانمت.

 

 " عباس معروفی "

حال دل با تو گفتنم

حال دل با تو گفتنم هوس است

خبر دل شنفتنم هوس است

طمع خام بین که قصه ی فاش

از رقیبان نهفتنم هوس است

...

خاک راه تو رفتنم هوس است 

همیشه رفتن ها ، خاطرات رو بر می گردونه!


حدود چند دقیقه پیش با خبرم شدم که خانم " فهیمه رحیمی " فوت کردن. نویسنده ی کتابای مثل : پنجره ، تاوان عشق ، بانوی جنگل و کتابای زیاد دیگه ای که همه شون رو نخوندم اما به چشم دیدم.


برای من این نویسنده دری بوده به دنیای رمان های عاشقانه. اولین عاشقانه ای که ازش خوندم " بانوی جنگل " بود. رویا و حسی رو که با خوندن این کتاب داشتم رو هیچ وقت یادم نمیره.یه جورایی انگار برام ورود به دنیای بزرگترها بود. فکر کنم چهارده یا پونزده سالم بود یا شایدم سیزده سال که خوندمش.کتاب برای خواهرم بود. وقتایی که جلد کتاب نگاه می کردم ، ازش می خواستم بهم بده تا بخونمش اما می گفت هنوز برام زوده!! 


از این سه تا رمانی که نام بردم ، عاشق داستان " تاوان عشق " شدم. حتی الانم گاهی تو خیالاتم خودم رو تو شرایط و موقعیت شخصیتهای کتاب می ذارم.


یادش بخیر . همیشه رفتن ها خاطرات رو بر می گردونه!


روحش شاد. یاد و خاطره ش گرامی. 

ایران باستان : آفرینش سوم در آیین مانوی


آفرینش سوم ( آفرینش انسان و رهایی او ) :


در این دوران زمان آفریده می شود و خورشید و ماه و زمین به گردش در می آیند . نخست نریسه ایزد (یک) خوانده می شود که مظهر کمال زیبایی ایزدی است. او خود، دوشیزه ی روشنی (دو) را می آفریند که گاه به گونه ی دوازده دوشیزه ظاهر می شود. نریسه ایزد و دوشیزه روشنی خویشتن را برهنه به رهبران دیوان که با غل و زنجیر به آسمان بسته شده اند ، نشان می دهند. دیوان نر با دیدن آنان دچار انزال می شوند و با این کار ، پاره های نور که بعلیده بودند ، بر زمین فرو می ریزند و بدین گونه بقیه ی پاره های نور آزاد می شوند. بخشی از این پاره های نور به دریا می ریزد و به غول دریای بزرگی تبدیل می شود که به دست ویسبِد کشته می شود. آن پاره های نور که بر زمین می افتند ، درختان و گیاهان را به وجود می آورند.


دیوان ماده که در دوزخ از دیوان نر باردار شده بودند، فرزندان خود را سقط می کنند. جنین های سقط شده که روشنی کمتری از منی ِ دیوان نر در خود دارند ، بر زمین می افتند و پنج گونه جانور به وجود می آورند که دو پا ، چهار پا ، پرنده ، شناور و خزنده اند. بام ایزد، از ایزدان آفرینش دوم ، در این هنگام بهشت نو را می سازد که از همان گوهر بهشت روشنی (سه) است و جایگاهی ایزدی است ، اما در دوران آمیزش ، حیات مستقلی دارد و جایگاه ایزدان و پاره های نور نجات یافته است تا بهشت روشنی اصلی از حوادث نبرد دوران آمیزش به دور باشد. هرمزدبغ فرمانروای این بهشت نو (چهار) است.


ستون روشنی(پنج)  سومین ایزد آفرینش سوم است که جلوه گاه راه شیری یا کهکشان است و نورهای رهایی یافته از این راه به آسمان فراز می روند. روان های پرهیزگار نیز از این راه به ماه می روند و این باعث بزرگ شدن ماه و حالت بدر می گردد. انگاه به خورشید رهسپار می شوند و ماه از نو به هلال بدل می گردد. نورهای رها شده ، از خورشید به بهشت نو می روند.

ایزدان دیگر آفرینش سوم به ترتیب آفریده شدن عبارتند از : عیسای درخشان(شش) ، بهمن بزرگ (هفت) ، داور بزرگ  (هشت) و واپسین ایزد (نه). بهمن بزرگ پنج اندام دارد که همان پنج نیروی مغز انسان است و عبارت اند از : خرد ، ذهن ، هوش ، اندیشه و فهم.

در آفرینش سوم ، نریسه ایزد ماه و خورشید را به گردش در می آورد و با تغییر فصل ها ، پاره های نور به واسطه ی شبنم و باران و غیره رهایی می یابند.



یک - نریسه ایزد: ایزد نجات بخش و الگوی پیکر نرینه ی انسان

دو - دوشیزه ی روشنی : رهاکننده ی برخی از پاره های نور محبوس و الگوی پیکر مادینه ی انسان

سه - بهشت روشنی : بهشت اصلی در اساطیر مانوی ، جایگاه پدر بزرگی یا زُروان

چهار- بهشت نو : بهشت موقتی و جای گاه موقت انوار و روشنی های رها شده ، در پایان جهان این بهشت به بهشت روشنی وصل می شود.

پنج - ستون روشنی : نام ایزد مانوی ، جلوه ستونی نورانی که ارواح پاک و پاره های نور رها شده از طریق آه به ماه و خورشید و بهشت نو می روند، برابر کهکشان راه شیری است.

شش - عیسای درخشان : پیامبر و راهنمای انسان

هفت - بهمن بزرگ : ایزد نجات بخش و راهنمای انسان که دارای پنج اندام است.

هشت - داور دادگر : ایزد داوری کننده ی روان انسان پس از مرگ

نه - واپسین ایزد : واپسین ایزد ایزد اسطوره ی مانوی که در پایان جهان ، پس از آتش سوزی بزرگ ، از آخرین پاره های نور نجات یافته به وجود می آیند.



منبع :

کتاب اسطوره افرینش در آیین مانی . نوشته دکتر ابوالقاسم اسماعیل پور. انتشارات کاروان