ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | |||
5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 |
12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 |
19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 |
26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
شب ، آنچنان زلال ، که می شد ستاره چید !
دستم به هر ستاره که می خواست می رسید !
نه از فرازبام ،
که از پای بوته ها
می شد ترا درآینه ی هر ستاره دید !
در بی کران دشت
در نیمه های شب
جز من که با خیال تو می گشتم
جز من که در کنار تو ، می سوختم غریب !
تنها ستاره بود که می سوخت.
تنها نسیم بود که می گشت .
" فریدون مشیری "
* عنوان شعر متعلق به شاعر است.
نگو دوستت دارم