کتاب دریچه ای ست به جهان ناشناخته ها
کتاب دریچه ای ست به جهان ناشناخته ها

کتاب دریچه ای ست به جهان ناشناخته ها

ذهن مالامال !!


مغزم، مغزم درد می کند از حرف زدن، چقدر حرف زده ام، چقدر در ذهنم حرف زده ام !


" سلوک / محمود دولت آبادی "

سر رشته جهان


وقتی نیستی
تکوین جهان
موکول به محال است
همه چیز از هم جدا می‌شود
مثل بندهای استخوان.

 

" عباس معروفی "

پریدن یا فرو چکیدن ؟


عشق ، در وهله ی پیدایی ، دوست داشتن را نفی میکند ، نادیده می گیرد ، پس می زند ، له می کند و میگذرد. دوست داشتن نیز ، ناگزیر، در امتداد زمان  عشق را دود می کند ، به آسمان می فرستد ، و چون خاطره یی حرام ، فرشته ی نگهبانی بر آن می گمارد.

عشق ، سِحر است؛ دوست داشتن باطل السحر. عشق و دوست داشتن ، از پی هم می آیند ؛ اما هرگز در یک خانه منزل نمی کنند. عشق ، انقلاب است ؛ دوست داشتن ، اصلاح. میان عشق و دوست داشتن ، هیچ نقطه ی مشترکی نیست. از دوست داشتن به عشق می توان رسید ، و از عشق به دوست داشتن ؛ اما به هرحال این حرکت از خود به خود نیست ؛ از نوعی به نوعی ست ، از خمیره یی به خمیره یی ... و فاصله یی ست ابدی میان عشق و دوست داشتن ، که برای پیمودن این فاصله ، یا باید پرید یا باید فرو چکید ... .


" آتش بدون دود - جلد اول / نادر ابراهیمی "

پَر و تبَر


عشق ، ترکیبی است از پَر و تبَر .



" آتش بدون دود - جلد اول / نادر ابراهیمی "

من کی ام؟


ای به عالم کرده پیدا راز پنهان مرا

من کیم کز چون تویی بویی رسد جان مرا

جان و دل پر درد دارم هم تو در من می‌نگر

چون تو پیدا کرده‌ای این راز پنهان مرا

ز آرزوی روی تو در خون گرفتم روی از آنک

نیست جز روی تو درمان چشم گریان مرا

گرچه از سرپای کردم چون قلم در راه عشق

پا و سر پیدا نیامد این بیابان مرا

گر امید وصل تو در پی نباشد رهبرم

تا ابد ره درکشد وادی هجران مرا

چون تو می‌دانی که درمان من سرگشته چیست

دردم از حد شد چه می‌سازی تو درمان مرا

جان عطار از پریشانی است همچون زلف تو

جمع کن بر روی خود جان پریشان مرا



پ.ن : بازشناخت و توجه مضاعفم  نسبت  به عطار رو از" تماشای  اپرای عروسکی مولانا " دارم.  ای کاش من هم بتونم سیبی باشم که با افتادنم اندیشه ای رو بارور کنم.