کتاب دریچه ای ست به جهان ناشناخته ها
کتاب دریچه ای ست به جهان ناشناخته ها

کتاب دریچه ای ست به جهان ناشناخته ها

یک دیدگاه شخصی

از زمانی که شروع به خوندن درباره ادیان کهن و بعدها اسطوره ها کردم (حدود 5-6 سال) ، با دو تا رویکرد مواجه شدم ؛ یک اینکه این ها واقعیت ندارن و زاده و پرداخته ذهن بشر هستند برای توجیه نادانسته هاش و ترسهاش نسبت به جهان پیرامونش اما سوالی که مطرح میشه اینکه : اگر اینها فقط زاده تخیل هستند ، چطور این همه شباهت میان اسطوره های (گاها ادیان ) مناطق مختلف وجود دارد. مثلا چرا اقوام مختلف به وجود شخصی رویین تن معتقد اند ؟ ( اسفندیار در ایران- آشیل در یونان - بالدر در اسکاندیناوی - زیگ فرید در ژرمن ... ) و اسطوره های مشابه دیگر. تنها جوابی که شاید میشه به این سوال داد ، ارتباطی که نژادهای مختلف باهم داشتن باعث انتقال این ایده ها شده.اما مسئله دیگه ای که مطرح میشه زمان این ارتباطه! بعضی نژادها قبل از داشتن ارتباط خاص این اسطوره ها رو دارا بودن! ( قدمت وجود اسطوره ها از قدمت ارتباطاتشون بیشتر بوده ) !!
رویکرد دوم : اسطوره ها تا حدودی در بستر واقعیت شکل گرفتن اما دچار اغراق های بشری شدن ! مثلا تا قبل از کشف اسب چوبی تروا ، همه مطمئن بودن این یک اسطوره ست ! یا اسطوره- واقعیتهایی دیگه ای که بعد از کشف آثار به واقعیت بدل شدن که الان حضور ذهن ندارم.
اما نکته ی خیلی جالب اینکه هرچقد که این اسطوره ها واقعیت داشته باشن یا خیالی باشن ، بشر در هرکجا و در هر دوره زمانی ، دارای تخیل یکسانی بوده!! و اسطوره های تقریبا یکسانی خلق کرده ! صحبت در این مورد برمیگرده به شناخت ماهیت بشر که خارج از این بحثه.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد