کتاب دریچه ای ست به جهان ناشناخته ها
کتاب دریچه ای ست به جهان ناشناخته ها

کتاب دریچه ای ست به جهان ناشناخته ها

عصر حجر

بیا برگردیم به عصر حجر
بیا پایاپای معامله کنیم
مثلاً من سیب شکار ‌کنم
تو سرم را توی دامنت بگیر
من اسب رام ‌کنم
تو روی دیوار تنم نقاشی بکش
با انگشت طلوع خورشید را به من نشان بده
غروب خودم در تنت غرق می‌شوم
تا نبینم جهان نا امن شده
توهین‌آمیز و نا امن.
...
بیا برگردیم به عصری
که سالارش تو باشی
سالار آغوش من
که از فرمان هَدَم چراگاه
چشم بپوشی
و از من چشم نپوشی
و نپوشی هیچ
و نترسی هیچ.
...
سیب شکار کنم برای تو؟
چه درختی بکارم؟
با چه کسی عکس بگیرم؟
دست در گردن گوزن
یا آهو؟
تو بگو.


" عباس معروفی "


پ.ن : مرسی عسل عزیز 

 

نظرات 2 + ارسال نظر
امین چهارشنبه 30 بهمن 1392 ساعت 09:04 ب.ظ

می‌گویند تنهایی پوست آدم را کلفت می‌کند ‌
می‌گویند عشق دل آدم را نازک می‌کند .
می‌گویند درد آدم را پیر می‌کند ...
آدم ها خیلی چیزها می‌گویند ،‌
و من ،‌ امروز
کرگدن دل‌نازکی هستم که پیر شده است !

"مهدی صادقی"

وااای این خیلی خوبه . مرسی دوست خوبم

امین چهارشنبه 30 بهمن 1392 ساعت 08:59 ب.ظ

من به این حقیقت معتقدم که شعر، برداشت هایی از زندگی نیست، بلکه یکسره خود زندگی است.
"شاملو"
.....................................
ما را می‌گردند
می‌گویند همراه خود چه دارید؟
ما فقط
رویاهایمان را با خود آورده‌ایم.
پنهان نمی‌کنیم
چمدان‌های ما سنگین است،
اما فقط
رویاهایمان را با خود آورده‌ایم.

"سید علی صالحی"

مرسی مرسی مرسی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد