ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | |||
5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 |
12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 |
19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 |
26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
دنیا که شروع شد زنجیر نداشت ، خدا دنیای بی زنجیر آفرید. آدم بود که زنجیر را ساخت ، شیطان کمکش کرد.
دل ، زنجیر شد ، زن ، زنجیر شد. دنیا پر از زنجیر شد و آدم ها همه دیوانه زنجیری !
خدا دنیا را بی زنجیر می خواست. نام دنیای بی زنجیر اما بهشت بود.
امتحان آدم همین جا بود. دستهای شیطان از زنجیر پر بود.
خدا گفت : زنجیرهای تان را پاره کنید. شاید نام زنجیر شما عشق است.
یک نفر زنجیرهایش را پاره کرد. نامش را مجنون گذاشتند.
مجنون اما نه دیوانه بود و نه زنجیری. این نام را شیطان بر او گذاشت.
شیطان آدم را در زنجیر می خواست.
لیلی ، مجنون را بی زنجیر می خواست.
لیلی می دانست که خدا چه می خواهد.
لیلی کمک کرد تا مجنون زنجیرش را پاره کند.
لیلی زنجیر نبود . لیلی نمی خواست زنجیر باشد.
لیلی ماند . زیرا لیلی نام دیگر آزادی ست.
" عرفان نظرآهاری "
پ.ن: روز زن مبارک
این متن بی نظیره.
سپاس