ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | |||
5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 |
12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 |
19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 |
26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
داستان " مروارید " حکایت همه فرزندان آدم است.بیان کننده ی بزرگترین دغدغه ذهن آدمی؛ انتخاب یا تقدیر . اما آنچه که در این میان از انتخاب مهمتر است ، مسئولیت بر عهده گرفتن عواقب آن ( انتخاب ) می باشد.
بدون شک در زندگی همه ما لحظات حساسی بوده که باید انتخاب می کردیم ؛ انتخابی که شاید سرنوشت و آینده ی ما تغییر میداده و زندگی دیگری رو برامون رقم میزده. و آدمیزاد به همین انتخاب ها زنده ست. بزرگی و حساسیت هر انتخابی نشان دهنده میزان بزرگی قدم های هر شخص در زندگی اوست و چه بسیار کسانی که از ترس قدمی نه چندان بزرگ برنداشته و انتخاب حساسی ننموده اند !
***
" جان اشتاین بک " پیرو امیل زولا و در واقع مکتب ناتورالیسم است. در داستان مروارید می توان این طبیعت گرایی خشک و (بعضا) خشن رو دید. توصیفات دقیق اند و از بطن زندگی مردم برخواسته به طوری که نویسنده سعی نموده تا در آن دخالتی نداشته و صرفا توصیف کننده ی آن باشد. مروارید بهانه ای برای کندوکاوی در زوایای روح بشر و آرزوهای اوست و اینکه بشر تا کجا می تواند پیش رود و شرایط سخت چگونه می تواند تصمیمات سختری را بر اراده انسان تحمیل کند . حکایت تقدیری که با هر تصمیم متفاوت می توانست نتیجه ای متفاوت به ارمغان بیاورد اما در نهایت زندگی زشتی و شقاوت خودش را به همه ثابت میکند و انسان را با " اگر " ی به حال خود رها می نماید.