ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | |||
5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 |
12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 |
19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 |
26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
پیش
از تو
کجا
تلف میشدم؟
بانوی
باشکوه من!
چی نفس
میکشیدم؟
این
هوای بی تو یعنی چی؟
دست زمان
مثل تابوت
بر سر زندگیام چرا دراز میشد؟
و من کوتاه چرا میآمدم؟
چرا نبودی؟
چرا ندیدم؟
اینهمه نور
اینهمه چراغ
چرا دیگر هیچکدام چشم مرا
روشن نمیکند؟
معیار زیبایی!
کی میآیی؟
دستهای تو را
کجای این آسمان بجویم؟
کجای زمین؟
از آسمان که نمیآیی
در کدام افق
آمدنت را تماشا کنم؟
" عباس معروفی "
ناامید نیستم
از امید بگویم
آنچه هست
یاس مطلق نیست
عاقبت یک کلید
به قفل زنگار گرفته ما نیز میخورد
همان ماه
که به پنجرههای دیگران میتابد
به پنجرههای ما نیز
خواهد تابید
فقر ما را زیبا کرده است
یک روز
کسی نیز برای ما شعر خواهد گفت
" رسول یونان "
پ.ن : مرسی امین عزیز
با چشم هایت حرف دارم
می خواهم ناگفته های بسیاری برایت بگویم
از بهار ،
از بغض های نبودنت ،
از نامه های چشمانم ، که همیشه بی جواب ماند
باور نمی کنی ؟!
تمام این روز ها
با لبخندت آفتابی بود
اما
دلتنگی آغوشت ، رهایم نمی کند ،
به راستی...
عشق بزرگ ترین آرامش جهان است.
" سید علی صالحی "
پ.ن : مرسی امین عزیز
بودنت زیباست
مثل تابیدن آفتاب
بر ساقه های ترد بابونه
بر تن درخت ایستاده
بر من
ماه در آغوش تو به خواب می رود
خورشید با چشم های تو بیدار می شود
عشق من!
بودنت زیباست
مثل پر شستن قو
مثل چرخیدن پروانه
مثل پرواز بر تلاطم دریا.
" عباس معروفی "
همیشه خواب تو را می بینم
کشتی که لنگر میگیرد،
از چشم های ملوانان
پا به اسکله می گذاری
با چمدانی از نور و مروارید.
همیشه خواب تو را می بینم
در بیداری
و همیشه هم
تو را میان مسافران گم میکنم.
" رسول یونان "