کتاب دریچه ای ست به جهان ناشناخته ها
کتاب دریچه ای ست به جهان ناشناخته ها

کتاب دریچه ای ست به جهان ناشناخته ها

معرفی کتاب : نگارگری

عنوان کتاب : قدم به قدم تا نگارگری امروز

نویسنده : میثم نیلی

انتشارات : مهر افروز – اصفهان -

موضوع : نقاشی ایرانی – تاریخ

 

کتاب بر محور نقاشی سنتی ایرانی ( نگارگری ) ست. بیشتر درباره سیر تاریخی و مکاتب نگارگری ایران به همراه نمونه ای از نگارگری از هر سبک است. این کتاب می تونه برای کسانی که به نقاشی ایرانی علاقه دارن و می خوان اطلاعات اولیه ازین هنر داشته باشن ، مفید و موثر است ولی کتاب جامعی برای نگارگری نیست فقط کلیات رو بیان کرده. فکر می کنم برای شروع مطالعات تو این زمینه خوب باشه.


یگانه تاریخ

تاریخ
برای من
یک بار ورق خورد
یگانه‌ی تقدیر!
خدا هم تو را تکرار نمی‌کند.


" عباس معروفی "

کلمه ای برای تو نیست

از صبح که دیدمت

قطره‌های بهار در تلألو خورشید
با صدای تو می‌رقصید
از صبح زیر خروارها کلمه
دنبال واژه‌ای می‌گشتم
که به گوش‌هات بیاویزم
ستاره هم رصد کردم
نه...
برای تو
کلمه نساخته‌اند
چشم‌ روشنی!
لباس‌هات را یکی یکی
تن واژه‌ها کن.



" عباس معروفی " 

پیدای من

عشق در کتاب نیست
عاشقان بزرگ 
خواندن بلد نبودند.
مردم از عطر تنم می فهمند 
با من بوده ای 
دیگر نمی توانم پنهانت کنم
از درخشش نوشته هایم می فهمند به تو می نویسم.


"غادة السّمان"


پ.ن : مرسی امین عزیز

داستان های مرگ

کتاب " چشم های سگ آبی رنگ " با بقیه کتاب هایی که من از مارکز خوندم کمی متفاوت تر بود. تمام داستان های کوتاه درباره "مرگ" بود. نویسنده به انواع مرگ های مختلف در این کتاب می پردازه ؛ مرگ جسمانی ، مرگ روحی ، توهم مرگ ، از خاطر دیگران رفتن و حتی خواب – که به نوعی مرگ موقت است -!!

به جرات می تونم بگم که هر یک از داستان های این مجموعه می تونن به تنهایی موضوعی برای نوشتن باشن چرا که هرکدام به بُعد متفاوتی از مرگ پرداخته اند و زبان هر داستان مطابق با فضای و دیدگاه همون داستان است. مثلا داستان اول ، روایت خود مرگ است با همان زبانی که صلابت و خفقان مرگ – از دیدگاه نویسنده – رو می رسونه.

در داستان دوم ، خواننده کمی از خود مرگ فاصله میگیرد و به همراه شخصیت توهمی از مرگ رو تجربه می کند.

در چند داستان بعدی ، شخصیت ها به گونه ای دچار مرگ شده اند که خود به ماهیت آن واقف نیستند.

در داستان " چشم های سگ آبی رنگ " به مرگ – خواب – نگاه رمانتیکی داده شده است.

در داستان " نابو ، سیاه پوستی که .... " ، از خاطره اطرافیان رفتن، به مرگ تعبیر شده است !

در بعضی از داستان ها خواننده خود مرگ را تجربه میکند و در برخی دیگر همانند شخصیتهای سرگردان، نظاره گر وقایع عجبی ست که در اطراف او اتفاق می افتد و به دنبال یافتن توجیحات منطقی برای اتفاقات غیر منطقی ست که با دنیای واقعی که قبلا می شناخته متفاوت است و در نهایت یه یک حقیقت دست می یابد و آن " مرگ " است !


******


نمی تونم دقیق بگم که سبک این کتاب مارکز همون سبک " رئالیسم جادویی " ست چون پرداختن به موضوع مرگ خودش به ذات عجیب است بالاخص که خود نویسنده نیز تجربه ی واقعی ای ازش ندارد ولی در غیر واقعی  و عجیب بودن فضا ها شکی نیست. به نظر خودم فضای کلی داستان بیشتر تمایل به " سورئال " دارد تا رئالیسم جادویی. البته شناخته شدن به عنوان نماینده یک سبک دلیلی نمی شود که نویسنده خودش را فقط محدود به همون سبک کند بلکه این درایت نویسنده را می رسونه که با توجه به موضوع مورد نظرش سبک و نگارشی را انتخاب کند که در راستای داستانش باشد. به عقیده من مارکز انتخاب درسته داشته.