سفر چرا
وقتی تو نزدیکتری از من
به لبهایم
دورتری از بوسهای
که نمینشیند
روی لبهایم
دوستت میدارم انگار
تعقیبم میکنی
در خیابانهای
تنت
پنهان میکنم
سکوتم را
روی لبهایت
پنهان میکنم
صدایم را
پنهان میشوم
در جزیرههای
تنت
دوستت میدارم
انگار
" محمود درویش "
پ.ن : مرسی از امین عزیز
زهرا
سهشنبه 21 مرداد 1393 ساعت 08:41 ب.ظ
دنیا
دارد از شعرهای عاشقانه تهی میشود
و مردم نمیدانند
چگونه میشود بیهیچ واژهای
کسی را که این همه دور است
این همه دوست داشت !
"لیلا کردبچه"
لحظه هایم همه باتوست که بی پروایند
مثل تو ، دغدغه هایم همگی زیبایند
جز تو از دست همه حوصله ام سر رفته ست
از همانها که چو دیوار میان مایند
با بهشت تو ، برایم همه ی مردم نیز
با همه خوبیِ شان دوزخ جانفرسایند ؛
دیر گاهی ست که بیزارم از آنها... زیرا
بدترین مانعِ عشق من و تو آنهایند
دستهایم که پُر از خستگی و تشویشند
باز در سایه ی آغوش تو می آسایند
" عشق نفرینی " ، این است گناه من و تو
جُرمِ مارا همه ی شهر نمی بخشایند
تو اگر نشنوی و گوش به آنها ندهی
شعرهایم پس از این ، مثل خودم تنهایند
"سهیل محمودی"
مرسی از این همه توجه و لطفی که به من داری و مطالب قشنگ رو برام می فرستی
بله برخی دیالوگ-متن ها تاریخ مصرف نداره.
واقعا علی حاتمی بی نظیر بودن.
آقای انتظامی در خاطراتشون از سختی ساخت این فیلم صحبت کردن و متاسفانه مدیران وقت به خاطر مسایل سیاسی در اکران بسیار مشکل ایجاد کردن واسه فیلم.
(من این فیلم رو سالها قبل در یک اکران خصوصی دیدم)
*فکر و ذکرمان شد کسب آبرو، چه آبرویی، مملکترو تعطیل کنید، دارالایتام دایر کنید درستتره. مردم نان شب ندارند، شراب از فرانسه میآید، قحطی است، دوا نیست، مرض بیداد میکند، نفوس حقالنفس میدهند، باران رحمت از دولتی سرقبله عالم است و سیل و زلزله از معصیت مردم. میرغضب بیشتر داریم تا سلمانی …. ریخت مردم از آدمیزاد برگشته، سالک بر پیشانی همه مهر نکبت زده، چشمها خمار از تراخم است، چهرهها تکیده از تریاک.
حاجی واشنگتن-علی حاتمی
(23 مرداد سالروز تولد علی حاتمی )
مرسی امین . دیالوگ قشنگیه و وصف حال حاضر ما ! علی حاتمی هم آدمی با دید خاص بود. مرگ برای بعضی آدما واقعا حیفه !
"بعد از تو روا باشد، نقض همه پیمانها"
(هر دو از سعدی)
"مشکل درد عشق را حل نکند مهندسی"
یک بار خواب دیدن تو / به تمام عمر می ارزد/ پس نگو/ نگو که رویای دور از دسترس خوش نیست!/ قبول ندارم/ گرچه به ظاهر جسم خسته است/ ولی دل / دریایی است/ تاب و توانش بیش از این هاست / دوستت دارم/ و تاوان آن هرچه باشد ، باشد!/ دوست خواهم داشت بیشتر از دیروز/ باکی ندارم از هیچکس و هرکس / که تو را دارم، عزیز!
(متاسفانه شاعرش رو نمیدونم _ شاید سیدعلی صالحی)
مرسی امین عزیز. قشنگ بود