ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | |||
5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 |
12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 |
19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 |
26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
عشق ، در وهله ی پیدایی ، دوست داشتن را نفی میکند ، نادیده می گیرد ، پس می زند ، له می کند و میگذرد. دوست داشتن نیز ، ناگزیر، در امتداد زمان عشق را دود می کند ، به آسمان می فرستد ، و چون خاطره یی حرام ، فرشته ی نگهبانی بر آن می گمارد.
عشق ، سِحر است؛ دوست داشتن باطل السحر. عشق و دوست داشتن ، از پی هم می آیند ؛ اما هرگز در یک خانه منزل نمی کنند. عشق ، انقلاب است ؛ دوست داشتن ، اصلاح. میان عشق و دوست داشتن ، هیچ نقطه ی مشترکی نیست. از دوست داشتن به عشق می توان رسید ، و از عشق به دوست داشتن ؛ اما به هرحال این حرکت از خود به خود نیست ؛ از نوعی به نوعی ست ، از خمیره یی به خمیره یی ... و فاصله یی ست ابدی میان عشق و دوست داشتن ، که برای پیمودن این فاصله ، یا باید پرید یا باید فرو چکید ... .
" آتش بدون دود - جلد اول / نادر ابراهیمی "