کتاب دریچه ای ست به جهان ناشناخته ها
کتاب دریچه ای ست به جهان ناشناخته ها

کتاب دریچه ای ست به جهان ناشناخته ها

تنها برای آن روز

... آق اویلر ، از کار کرد دوسویه و متضاد اندیشه غافل ماند ؛ و همین او را از پای در آورد. آق اویلر ، به غم میدان داد ؛ و غم قانع نیست. هرچه مدارا کنی ،ستیز می کند. هرچه عقب بشینی ، پیش می آید. هرچه خالی کنی ، پر می کند. هر چه بگریزی ، تعقیب می کند. چون که بنشانی اش ، می نشیند آرام. چون پر و بال دهی او را ، می پرد بسیار.


غم ، بیشتر خواه است و سیری ناپذیر. در طلب فضای حیاتی وسیع و وسیع تر ، جمیع ابزارهایی را که در دسترسش قرار بدهی به کار میگیرد.

می بُرد ، می تراشد ، سوراخ می کند ، می شکند ، می سوزاند ، ویران میکند ؛ و در سرزمین های تازه به دست آورده ، خیمه و خرگاه بر پا می دارد.


غم ، جوع غم دارد. می بلعد ، آماس می کند و بزرگ می شود – آن سان که ناگهان می بینی حتی به سراسر وجود تو قانع نیست. از تو فراتر می رود و چون آوازی یاس آفرین و دلهره انگیز ، در فضای گرداگرد تو طنین می اندازد.فرزند تو افسرده می شود تنها به خاطر آن که تو افسرده یی.


 در عین حال ، غم ، مهار شدنی ست. به قدرتی که تو برای سرکوب کردنش به کار می بری ، احترام می گذارد. از این قدرت می ترسد. عقب می نشیند ، مچاله می شود ، در خود فرو می رود ، کوچک و کوچک تر می شود و چون لکه ابری ناچیز در آسمان پهناور روح تو ، کنج دنجی را می پذیرد و التماس می کند : " بگذار این جا بمانم! مرا برای روز مبادا نگه دار ! شادی ، مقدس است اما همیشه به کار نمی آید. محکومم کن و در سلولی به زنجیرم بکش اما اعدامم نکن! انسان همیشه شاد ، انسان ابلهی ست. روزی به من نیازمند خواهی شد. روزی به گریستن ، در خود فرو رفتن ، به بُریدن و به غم متوسل شدن ... مرا برای آن روز نگه دار ... "

 

" آتش بدون دود - جلد سوم / نادر ابراهیمی " 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد