کتاب دریچه ای ست به جهان ناشناخته ها
کتاب دریچه ای ست به جهان ناشناخته ها

کتاب دریچه ای ست به جهان ناشناخته ها

تَرَک


دست هایش آشکارا می لرزید و آب بینی اش سرازیر شده بود.آن را پاک کرد تا حواسش را بیشتر جمع کند. اما تا مهره را زمین گذاشت نقشه اش را که نخواسته برباد داده بودم فهمیده بودم و بعد از آن دیگر شکستش کاری نداشت.


مهم این است که غول ها ترک بردارند و او ترک برداشته بود. تلنگر کودکی یا دیوانه ای کافی بود تا او فرو ریزد.


فرو ریخت نه به اراده ی من ، به اراده ی جمعی که دور صفحه ی شطرنج حلقه زده بودند و آرزوی باختش را داشتند .



 

" آدم ها / احمد غلامی " 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد