ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | |||
5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 |
12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 |
19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 |
26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
به لب هایم مزن قفل خموشی
تو را
آسمان به زمین بخشیده
که رنگهات را
توی گوش گلها بگویی
از این گل به آن گل
خورشیدکم!
از بهار تا پاییز
و من چنان خوشبختم
که با خیل عابران بینگاه نمیگذرم
اینجا به تماشای تو
بر زمین میمانم.
" عباس معروفی "
کمتر کسی پیدا میشه که بتونه بین اعتقادات و عشقش یکی رو انتخاب کنه چون این انتخاب مستلزم کنده شدن از هر آن چیزی ست که تا به حال بهش عادت کرده و اگر این اعتقاد از نوع مذهب باشه که سختره !
****
" از عشق و شیاطین دیگر " مارکز کمی متفاوت تر از باقی کتابهایی که من تا به حال ازش خوندم. سبکش بیشتر به رئالیسم نزدیک بود البته نه کاملا . داستانی دیگر از عشق و این که هر کس توان به دوش کشیده شدنش را ندارد و در این میان یکی حتما فدا می شود.
****
پ.ن : سوال مهم اینکه اعتقادات – اعتقادات مذهبی – ما چقدر ارزش داره که بخاطرش از عشق مون بگذریم ؟
زندگی، بدون روزهای سخت
نمی شود...
روزهای سخت، همچون برگهای پاییزی شتابان فرو می ریزند،
در زیر پاهای تو، اگر بخواهی...
فراموش نکن !
برگهای پاییزی بی شک در تداوم بخشیدن به مفهوم درخت
و مفهوم بخشیدن به تداوم درخت، سهمی از یاد نرفتنی دارند.
" نادر ابراهیمی "