ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | |||
5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 |
12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 |
19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 |
26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
در انتظار دیدارت
کلاف ها را در هم می بافم
آنقدر این اشک ها و انتظار را در هم می پیچم
تا آن باغ گیلاس شکوفه دهد.
سینه ریزم شکوفه های گیلاس و رنگ لبانم سرخی گیلاس.
اما
در آنجا تک درخت سیبی خواهم کاشت
که همیشه سبز خواهد ماند
و این بار به حکم عشق
درخت ممنوعه نیست و نباید از آن دور گشت.
شاید من و تو آدم و حوایی دیگر شویم که بهشت را برگرداندیم.
" شبنم رضایی "
* عنوان نوشته متعلق به نویسنده است.