ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | |||
5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 |
12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 |
19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 |
26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
لحظه ی دیدار نزدیک است
باز من دیوانه ام ، مستم
باز می لرزد ، دلم ، دستم
باز گویی در جهان دیگری هستم
های ! نخراشی به غفلت گونه ام را ، تیغ
های ، نپریشی صفای زلفکم را ، دست
و آبرویم را نریزی ، دل
ای نخورده مست
لحظه ی دیدار نزدیک است
" مهدی اخوان ثالث "
. عنوان شعر متعلق به شاعر است*
پ.ن : این سرزمین سرشار از همه چی ه اینقدر که ما خودمونم نمی دونیم باهاش باید چکار کنیم . حتی خیلی چیزا رو نادیده می گیریم ، چیزی که شاید در یه کشور کم بنیه تر - از نظر فرهنگی و تاریخی ، زیست محیطی - مورد خیلی مهم و بزرگی باشه ! به جرات می تونم بگم برای هر ایرانی و پارسی زبانی یک مفر و مامنی جهت رفع خستگی و دلزدگی روزمره وجود داره . فقط باید پیداش کرد!