ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | |||
5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 |
12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 |
19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 |
26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
یک نفر که به کار زشتی عادت کرده و دست بردار نیست و مردم هم از آن آگاهند اگر یک زمان اظهار ندامت کند ، مردم باور نمی کنند و این مثل را می گویند.
گرگ پیری بود که در دوران زندگی اش حیوانات و جانوران و پرندگان زیادی را خورده بود و به دیگران هم زیان فراوان رسانده بود. روزی تصمیم گرفت برای اینکه خداوند از اعمال گذشته اش چشم پوشی کند و او را ببخشد به حج برود و توبه کند. به قصد حج راه افتاد ، در راه گرسنه شد ، به اطرافش نگاه کرد . استری را دید که در مرغزاری می چرید ، پیش استر رفت و گفت : می خوام به حج برم و توبه کنم اما حالا خیلی گرسنه ام ازت می خوام که در این ثواب با من شریک بشی ! استر گفت : از دست من چه کاری بر می اد ؟ گرگ گفت : اگه خودت را قربانی این راه بکنی من هم می تونم از گوشت تو سیر بشم و از گرسنگی نجات پیدا کنم ، هم دیگران از گوشت تو می خورند و سیر می شوند. و این کار ثواب زیادی داره و خداوند هم گناهت را می بخشد.
استر برای نجات جان خودش به فکر حیله افتاد و رو به گرگ کرد و گفت : عمو گرگ ! من آماده ام که در این کار خیر شرکت کنم و خودم را قربانی کنم اما دردی دارم که سال های درازی است زجرم می ده . از تو میخوام دردم را چاره کنی بعد مرا قربانی کنی. گرگ جواب داد : دردت چیه؟ حتما چاره می کنم ، اگر نتونستم پیش عمو روباه میرم تا درد ترا علاج کنه. استر گفت : چه بگم چند سال قبل پیش یک نعل بند نادان رفتم که سم هایم را نعل بزنه اما نعل بند نادان نعل را اشتباهی روی گوشت پام زد و این درد از آن روز مرا زجر می ده ، ترا به خدا بیا نزدیک زخم هام را نگاه کن ! گرگ گفت : بذار نگاه کنم. استر پاش را بلند کرد درهمین حال که گرگ می خواست زخم پای استر را ببیند ، استر از فرصت استفاده کرد و چنان لگدی محکمی به سر گرگه زد که مغزش بیرون ریخت . گرگ که داشت می مرد به خودش می گفت : آخر گرگ پدر سگ ! پدرت نعل بند بود ، مادرت نعل بند بود ، ترا چه به نعل بندی ؟!! استر از خوشحالی نمی دانست چکار کند ، هی می رقصید و به گرگ می گفت : توبه ی گرگ مرگه !!
عزیز شمس برهانی – بیست ساله ، آموزگار ، مهاباد
یک هزار و سیصد و پنجاه و یک خورشیدی
یادداشت : اصل قصه این مثل به کردی است که آقای شمس برهانی آن را به فارسی برگردانده اند.
" تمثیل و مثل / سید ابوالقاسم انجوی شیرازی "
پژوهش : احمد وکیلیان