کتاب دریچه ای ست به جهان ناشناخته ها
کتاب دریچه ای ست به جهان ناشناخته ها

کتاب دریچه ای ست به جهان ناشناخته ها

سفرنامه بخش سی ام : قیساریه، کفرسایا، کفرسلام


و از آن جا به شهری رسیدیم و آن را قیساریه خوانند و از عکه تا آن جا هفت فرسنگ بود. شهری نیکو با آب روان و نخلستان و درختان نارنج و  ترنج و باروی حصین و دری آهنین و چشمه های آب روان در شهر، و مسجد آدینه یی نیکو ، چنان که چون در ساحت مسجد نشسته باشند تماشا و تفرج دریا کنند. و خمی رخامین آن جا بود که همچو سفال چینی آن را تنک کرده بودند چنان که صد من آب در آن گنجد.

 روز شنبه سلخ شعبان از آن جا برفتیم همه بر سر ریگ مکی برفتیم مقدار یک فرسنگ ، و دیگر باره درختان انجیر و زیتون بسیار دیدیم همه راه از کوه و صحرا مشجر بود. چون چند فرسنگ برفتیم به شهری رسیدیم که آن شهر را کفرسابا و کفر سلام می‌گفتند و از این شهر تا رمله سه فرسنگ بود ، و همه راه درختان بود چنان که ذکر کرده شد.


خُم : خمره

رُخام : سنگ مرمر

تنک : پهن

سَلخ : روز آخرماه قمری

 

" ناصرخسرو قبادیانی "

بر اساس تصحیح محمد دبیر سیاقی



نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد