ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | |||
5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 |
12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 |
19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 |
26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
شیار دست هاش را ،
نشان می دهد پدر ؛
" هنوز گشنگی نکشیدی عاشقی یادت بره "
اما
از ابر چشم هاش
چکه می کند تصویر زنی جوان !
برف می بارد
خواب آتش می بیند
شومینه سرد و خاکستری
زمین افسرده و خیس
تن عریان خود را به زمستان
تسلیم می کند
و پنجره
انعکاس مردی است
که درمانده خیابان را می نگرد
برف می بارد
" شیزو "
آن سوی دریا ها
زنی است
که هر صبح او را به یاد دارم.
با دستانی که عطر نان و عسل دارند ،
و گیسوانی که مرا در پناه خود می گیرند
زنی که آغوشش
بندرگاهی است
که این کشتی درهم شکسته سرگردان
می تواند
تا ابد
پهلو بگیرد.
] سرودی است که هر صبح با خود زمزمه می کند ... اولیس [
" شیزو "
از شیخ ما سوال کردند کی از خلق به حق چند راه ست ؟ به یک روایت گفت هزار راه بیش است و به روایتی دیگر گفت به عدد هر ذراتی از موجودات راهی ست به حق اما هیچ راه نزدیکتر و بهتر و سبک تر از آن نیست که راحتی به کسی رسد و ما بدین راه رفتیم و همه را بدین وصیت می کنیم.
منبع اصلی : اسرار التوحید فی مقامات الشیخ ابی سعید / محمد بن منوّر بن ابی سعد بن ابی طاهر بن ابی سعید میهنی