کتاب دریچه ای ست به جهان ناشناخته ها
کتاب دریچه ای ست به جهان ناشناخته ها

کتاب دریچه ای ست به جهان ناشناخته ها

از زخم قلب " آبائی " *


دختران دشت !

دختران انتظار!

دختران امید تنگ

در دشت بی کران ،

و آرزوهای بی کران

در خلق های تنگ !

دختران خیال آلاچیق نو

در آلاچیق هایی که صد سال ! ـ

از زره جامه تان اگر بشکوفید

باد دیوانه

یال بلند اسب تمنا را

آشفته کرد خواهد . . .


 ***


دختران رود گل آلود !

دختران هزار ستون شعله به طاق بلند دود!

دختران عشق های دور

روز سکوت و کار

شب های خستگی !

دختران روز

بی خستگی دویدن ،

شب

سرشکستگی! ـ

در باغ راز و خلوت مرد کدام عشق ـ

در رقص راهبانه ی شکرانه ی کدام

آتش زدای کام

بازوان فواره یی تان را

خواهید برفراشت؟


 ***


افسوس !

موها، نگاه ها

به عبث

عطر لغات شاعر را تاریک می کنند .

دختران رفت و آمد

در دشت مه زده !

دختران شرم

شبنم

افتادگی

رمه ! ـ

از زخم قلب آبائی

در سینه ی کدام شما خون چکیده است؟

پستانتان، کدامِ شما

گل داده در بهار بلوغش؟

لب هایتان کدامِ شما

لب هایتان کدام

ـ بگویید ! ـ

در کام او شکفته ، نهان ، عطر بوسه یی ؟

شب ها تار نم نم باران ـ که نیست کار ـ

اکنون کدام یک ز شما

بیدار می مانید

در بسترِ خشونتِ نومیدی

در بستر فشرده ی دلتنگی

در بستر تفکر پر درد رازتان

تا یاد آن ـ که خشم و جسارت بود ـ

بدرخشاند

تا دیرگاه، شعله ی آتش را

در چشم بازتان؟


***


بین شما کدام

ـ بگویید ! ـ

بین شما کدام

صیقل می دهید

سلاح آبائی را

برای

روز

انتقام؟



" احمد شاملو "



* عنوان شعر متعلق به شاعر است.

 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد