کتاب دریچه ای ست به جهان ناشناخته ها
کتاب دریچه ای ست به جهان ناشناخته ها

کتاب دریچه ای ست به جهان ناشناخته ها

زهرا : پلید ترین دزد کتابی ;)

کسایی که به کتاب پی دی اف علاقه دارن می تونن کتابای خوب و با ارزشی رو توی سایت زیر پیدا کنن :



bookiha.ir

دو روزه مشغول تخلیه کردن این سایتم. حس یه دزد دریایی رو دارم :)))))))))))))

اسیر از یاد رفته


ای وای بر اسیری کز یاد رفته باشد
در دام مانده باشد صیاد رفته باشد

آه از دمی که تنها با داغ او چو لاله
در خون نشسته باشم چون باد رفته باشد

امشب صدای تیشه از بیستون نیامد
شاید به خواب شیرین فرهاد رفته باشد

خونش به تیغ حسرت یا رب حلال بادا
صیدی که از کمندش آزاد رفته باشد 

از آه دردناکی سازم خبر دلت را
وقتی که کوه صبرم بر باد رفته باشد

رحم است بر اسیری کز گرد دام زلفت
با صد امیدواری ناشاد رفته باشد

شادم که از رقیبان دامن کشان گذشتی
گر مشت خاک ما هم بر باد رفته باشد

پُر شور از حزین است امروز کوه و صحرا
مجنون گذشته باشد فرهاد رفته باشد 

"حزین لاهیجی"


با من چه کرده ای؟

...

از وقتی عاشقت شده ام

صدای من 

صدای همیشه نیست

مدام در آغوشم گمت می کنم.

با من چه کرده ای 

که خودم یادم میرود

و تو نه؟

با من چه کرده ای 

که هر صبح

چشم هات را به گوشه لب هام سنجاق می کنم

تا نگاهت همیشه بخندد؟



" عباس معروفی "

اسلامی که کامل نیست!

دیروز وقتی تو مترو بودم ، کنارم خانم محجبه ای نشسته بود که داشت کتاب " حجاب ، حفظ شخصیت زن " رو می خوند! ( اسم کتاب یه همچین چیزی بود.دقیق یادم نیست ). خیلی جلوی خودم گرفتم که ازش نپرسم چرا همچین مزخرفی رو می خونه! مگه زن فقط جسم ه که پارچه ای به اون شخصیت بده ، هویت بده ، تفکر بده!!!!؟؟؟ بابام حرف خیلی قشنگی بهم گفت ؛ " حجاب باید توی فکر آدم باشه" !

 یه وقتایی حالم ازین مذهب بهم می خوره که شعار " ارزش زن " ش گوش عالم کر کرده اما تو دادگاه و قانونش ، زن هیچ حقی نداره ! نه حق طلاق ، نه حق داشتن فرزندش ، دیعه ای نصف مرد ، سهم ارث نصف مرد ، زن بیوه از زمین ارث نمی بره ، حتی با یه حکم " عدم تمکین " ، زن حتی اختیار جسمش رو هم نداره ! حالا هی خودش لای صد لایه پارچه بپیچونه ! اما با فکر بیمار چکار میشه کرد؟ با بی عدالتی نسبت به زن ؟! با قوانینی که تو حتی نمی تونی مهریت کامل بگیری و اینقد تو این دادگاه و اون دادگاه آواره میشی که از خیرش می گذری!  


اسلام اون قدرها هم که ادعا می کنه دین کاملی نیست و با شعار " حقوق زن و مرد مساوی است اما متشابه نیست " خیال خودش راحت کرده و تیر خلاص ما زنها رو زده ! 

تفکر شرقی

بعد از یه مدت طولانی  که کتابایی با شخصیتهای جورواجور می خونی، بد نیست آدم یه استراحتی به ذهنش بده و کتابی با مضمون عرفانی بخونه! کتابایی مثل" باغ پیامبر و سرگردان " و " پیامبر " جبران خلیل جبران و کتاب " دائو د جینگ " از لائودسو!

نحوه انتخاب این کتاب ( دائو د جینگ ) هم برام جالب بود. یه روز توی کتابفروشی ها مختلف مدام به چشمم می خورد. با خودم گفتم حتما دلیلی داره که اینقد به چشم م میاد، پس انتخابش کردم در واقع اون منو انتخاب کرده بود.



برای درک این کتاب اول باید مفاهیمی مثل " دائو " ، " استاد ازل " ، " فعل " ، " لا فعل " و ... رو درک کنی . جالبیش اینجاست که مفاهیم این کلمات ایستا نیستند. مثلا "دائو  جایی به معنی " حکمت " ، " روح متعالی " ...هست و جایی می تونی به جای مفهم خدا در نظرش بگیری. همه مفاهیم بستگی به اون چیزی داره که در درونت هست و می گذره و ممکنه برداشت من از برداشت یکی دیگه خیلی متفاوت باشه یا حتی ممکنه برداشت امروز من از برداشت سه ماه دیگه من متفاوت باشه. این کتاب من یاد کتاب " فصلهای درون " از " جوانگ دزو " می اندازه. خوندن این کتاب یه مقدار سخته (نمی دونم ترجمه این کتاب بد بوده و یا نویسنده به خاطر حفظ ماهیت کتاب اینطور ترجمه ش کرده) چون در وهله اول که می خونی نثرش زیاد ملموس و قابل فهم نیست. اما من از همون اول که خوندمش شیفته ش شدم. هر بار هم که باز همون نوشته های یکبار خونده شده رو می خونم چیز جدیدی یاد می گیرم.انگار هر دفعه راز جدیدی رو بهم میگه.


********

از تفکر شرقی خیلی خوشم میاد. درعین گزیده و مختصر گویی ش مفاهیم زیادی رو مطرح می کنه و تفسیر اون، همه بستگی به حال درون فرد داره. در مقایسه با تفکر غربی که تجزیه کننده و جزء نگر هست ، تفکر شرقی کل نگر می باشد. بارها شنیدم که " زبان فارسی به درد توضیحات علمی نمی خوره چون مفاهیم و کلمات درش خیلی مبهم است و همه باید به دقت تعریف بشه " .اما همین زبان در شعر و ادبیات عالیه و جای هیچ حرفی نداره ! تمام نکته همینه ! زبان و تفکر شرق چیزی ورای ریاضیات و محدودیات فکر و منطق بشریه! چیزی که مستقیما به سراغ آنچه در درونت هست میره.

 این روحیه کاملا بر زبان نوشتاری هم اثر داره. در واقع متفکر شرقی خیلی دنبال این نیست که مخاطب ( خواننده یا شنونده ) دقیقا همون برداشتی رو داشته باشه که مد نظرش بوده بلکه مخاطب - با هر درک و فهمی - آزاده که هر آنچه را که می خواهد به هر مقدار بردارد و مجبور نیست به خاطربرداشتش هیچ توضیح و توجیحی داشته باشه. این نقطه نظر در نوشته های به جای مونده از استادان اهل طریقت شدت بیشتری داره و بیشتر اثر یا آثار به جای مونده ازشون ، موجز و مختصر هست.