کتاب دریچه ای ست به جهان ناشناخته ها
کتاب دریچه ای ست به جهان ناشناخته ها

کتاب دریچه ای ست به جهان ناشناخته ها

یک امشب


امشب
تمام شب‌های عمر من است
خیال کن بر اسب سفیدی سواری
که رام نمی‌شود

می‌شود؟


" عباس معروفی "



معرفی کتاب : آداب بی قراری


نام : آداب بی قراری

نویسنده : یعقوب یاد علی

نشر : نیلوفر

موضوع : رمان ایرانی

 


قصه آداب بیقراری حکایت کشکمش انسان با درون خویش است و این که چگونه – آیا - بر آن چیره می شود.


داستان را می توان به سه قسمت تقسیم کرد. قسمت اول که شامل فضا سازی ، شخصیتی پردازی و زمینه چینی های اتفاقات پیش روی داستان است. قسمت دوم بُعد رویایی یا واقعیت تصمیمی است که شخصیت داستان در قسمت اول می گیرد و در آخر قسمت سوم داستان که تنیده شدن واقعیت و رویا در یکدیگر به طوری که خواننده باید بر اساس مستندات و برداشت های خود بین آنچه که واقعا اتفاق افتاده و آنچه که انتظار میرفت تا به وقوع بپیوندد تصمیم بگیرد. این نوع در هم تنیدگی خیال و واقعیت در ادبیات داستانی ما به وفور یافت می شود که نمونه های خوب آن " سنفونی مردگان " عباس معروفی ، " گاوخونی " از جعفر مدرس صادقی و حتی " بوف کور" صادق هدایت است.


درون مایه داستان حول روابط انسانی همچون دوستی ، زندگی زناشویی و انگیزه می چرخد. شخصت اصلی در یک دور باطل روزمرگی به دنبال راه فراری از تمام دلزدگی های زندگی مشترک و کاری خود است . احساس به دام افتادگی وناتوانی در خلاص شدن از وضع موجود – روزمرگی - به شدت او را آزار می دهد و علت اصلی تمام احساسات این چنینی اش را متوجه همسر و زندگی مشترکش می داند و برای تاکید بر این عقیده از خیالات و سوء برداشت های خود نیز بهره می برد ولی در عین حال خویش را نیز مقصر می داند . گویی حوصله ش از خودش هم سر رفته  ، انگیزه های زنده بودنش را گم نموده و سکان زندگی ش را به دست باد سپرده است. در واقع او به دنبال فرصتی برای از نو زاده شدن می باشد . فرصتی که ممکن است همه ما به خاطر تعلقاتی که پایبند مان میکند هر گز به دست نیاوریم پس به دنبال راهی برای خلاص شدن از این احساس بیهودگی هستیم و در نهایت اگر راه حلی معقول نیافتیم به هر آنچه که ما را برای مدتی از این احساست دورکند متوسل میشویم ؛ همچون رویا ، تغییر و گاهی حتی خیانت !  


تصمیم نویسنده در انتخاب زندگی مشترک به عنوان بستر اصلی روزمرگی ، انتخابی بسیارهوشمندانه بوده است چرا که ما می توانیم از هر آنچه که در زندگی مان به آن تعلق داریم همچون کار ، دوستی ، محیط و ... دست بشوییم ؛ ولی پیوند زندگی زناشویی از جنس دیگر است و عواقب دیگری دارد و از آنجایی که این در هم تنیدگی مستقیما با درون آدمی در ارتباط است پس اصطکاک و کشمکش انسان با آن نمود بیشتری پیدا می کند و نهایتا هر آنچه در درون افراد اتفاق می افتد بر بنای ظریف و محکم این خانه – زندگی مشترک - تاثیر می گذارد.



یگانه


زخمی اگر بر قلب بنشیند

تو نه می توانی زخم را از قلبت واکنی

نه میتوانی قلبت را دور بیاندازی

زخم تکه ای از قلب توست

زخم و قلبت  یکی هستند.

 


" محمود دولت آبادی " 



نایاب


نایاب شده ای

مثل صدای قمر ،

تار یحیی ،

مثل موسیقی ناب ،

 

کمی پیدا شو !

 


" رضا کاظمی "



چامه های من


دلم هر روز آوازی تازه می خواند ؛

آوازی که در آن ،

صدای پر فرشتگان

با حنجره بی تاب چکاوک می آمیزد.

هر روز در دامنه بلند وجودم ،

پرواز می کنم

و تا قله هستی خویش بالا می روم.

من گم شده ام در خویش.

دیوارهای خانه من کجاست ؟

 


" مسیحا برزگر "

 


چامه : سرود ، شعر