ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | |||
5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 |
12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 |
19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 |
26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
نام : آداب بی قراری
نویسنده : یعقوب یاد علی
نشر : نیلوفر
موضوع : رمان ایرانی
قصه آداب بیقراری حکایت کشکمش انسان با درون خویش است و این که چگونه – آیا - بر آن چیره می شود.
داستان را می توان به سه قسمت تقسیم کرد. قسمت اول که شامل فضا سازی ، شخصیتی پردازی و زمینه چینی های اتفاقات پیش روی داستان است. قسمت دوم بُعد رویایی یا واقعیت تصمیمی است که شخصیت داستان در قسمت اول می گیرد و در آخر قسمت سوم داستان که تنیده شدن واقعیت و رویا در یکدیگر به طوری که خواننده باید بر اساس مستندات و برداشت های خود بین آنچه که واقعا اتفاق افتاده و آنچه که انتظار میرفت تا به وقوع بپیوندد تصمیم بگیرد. این نوع در هم تنیدگی خیال و واقعیت در ادبیات داستانی ما به وفور یافت می شود که نمونه های خوب آن " سنفونی مردگان " عباس معروفی ، " گاوخونی " از جعفر مدرس صادقی و حتی " بوف کور" صادق هدایت است.
درون مایه داستان حول روابط انسانی همچون دوستی ، زندگی زناشویی و انگیزه می چرخد. شخصت اصلی در یک دور باطل روزمرگی به دنبال راه فراری از تمام دلزدگی های زندگی مشترک و کاری خود است . احساس به دام افتادگی وناتوانی در خلاص شدن از وضع موجود – روزمرگی - به شدت او را آزار می دهد و علت اصلی تمام احساسات این چنینی اش را متوجه همسر و زندگی مشترکش می داند و برای تاکید بر این عقیده از خیالات و سوء برداشت های خود نیز بهره می برد ولی در عین حال خویش را نیز مقصر می داند . گویی حوصله ش از خودش هم سر رفته ، انگیزه های زنده بودنش را گم نموده و سکان زندگی ش را به دست باد سپرده است. در واقع او به دنبال فرصتی برای از نو زاده شدن می باشد . فرصتی که ممکن است همه ما به خاطر تعلقاتی که پایبند مان میکند هر گز به دست نیاوریم پس به دنبال راهی برای خلاص شدن از این احساس بیهودگی هستیم و در نهایت اگر راه حلی معقول نیافتیم به هر آنچه که ما را برای مدتی از این احساست دورکند متوسل میشویم ؛ همچون رویا ، تغییر و گاهی حتی خیانت !
تصمیم نویسنده در انتخاب زندگی مشترک به عنوان بستر اصلی روزمرگی ، انتخابی بسیارهوشمندانه بوده است چرا که ما می توانیم از هر آنچه که در زندگی مان به آن تعلق داریم همچون کار ، دوستی ، محیط و ... دست بشوییم ؛ ولی پیوند زندگی زناشویی از جنس دیگر است و عواقب دیگری دارد و از آنجایی که این در هم تنیدگی مستقیما با درون آدمی در ارتباط است پس اصطکاک و کشمکش انسان با آن نمود بیشتری پیدا می کند و نهایتا هر آنچه در درون افراد اتفاق می افتد بر بنای ظریف و محکم این خانه – زندگی مشترک - تاثیر می گذارد.
زخمی اگر بر قلب بنشیند
تو نه می توانی زخم را از قلبت واکنی
نه میتوانی قلبت را دور بیاندازی
زخم تکه ای از قلب توست
زخم و قلبت یکی هستند.
" محمود دولت آبادی "
دلم هر روز آوازی تازه می خواند ؛
آوازی که در آن ،
صدای پر فرشتگان
با حنجره بی تاب چکاوک می آمیزد.
هر روز در دامنه بلند وجودم ،
پرواز می کنم
و تا قله هستی خویش بالا می روم.
من گم شده ام در خویش.
دیوارهای خانه من کجاست ؟
" مسیحا برزگر "
چامه : سرود ، شعر