کتاب دریچه ای ست به جهان ناشناخته ها
کتاب دریچه ای ست به جهان ناشناخته ها

کتاب دریچه ای ست به جهان ناشناخته ها

قصه مادربزرگ


برای قصه گفتن

بهانه نداشت مادر بزرگ؛

رفتن تو را بهانه کرد

ماندن مرا ، قصه !



" رضا کاظمی "



دروغ


از انتظار خسته ام

یا زودتر بیا

یا به کلیساییان بگو

ناقوس بزنند که دروغی بیش نبوده ای وُ

" نجات دهنده در گور خفته است " *


*از فروغ فرخزاد

 


" رضا کاظمی " 



سگال : خاموشی


جوانی خردمند از فنون فضایل حظی وافر داشت و طبعی نافر چندان که در محافل دانشمندان نشستی زبان سخن ببستی . باری پدرش گفت ای پسر تونیز آنچه دانی بگوی ؛

گفت ترسم که بپرسند از آنچه ندانم و شرمساری برم.


نشنیدی که صوفیی می کوفت

زیر نعلین خویش میخی چند ؟

آستینش گرفت سرهنگی

که بیا نعل بر ستورم بند

 


باب چهارم / در فواید خاموشی / حکایت سوم

 


منبع اصلی : گلستان / مشرف الدین مصلح بن عبدالله شیرازی مخلص به سعدی

توضیح و تصحیح محمد علی فروغی

 


حظ : بهره ، نصیب

نافر : غالب ، چیره شونده

نعلین : یک جفت کفش

ستور : چهارپا



تجلی گناه


خدا را با هیچ خودکاری نمی توان غلط نوشت

پرچم سفید ، همه جای جهان ، دهان تفنگ را می بندد

 

جغرافیا ، تعریف درستی از فاصله نیست

یک روسری در کابل ، می تواند جان زنی را دود کند

و همزمان می تواند در بازار پایین شهر لندن

روی دست های فروشنده ای باد کند

 

ما احمقانه به مرزهایمان مربوطیم

شاید موهای تو در هر آسمانی به جز اینجا

مویرگ هایی بودند که لای کالبد ابرها بی هیچ اجازه ای بدوند

اینجا اما ، مجرمی خواهی بود

که آزادی را لای گیسوانش قاچاق کرده است.

 

 

" هومن شریفی " 



تمامی روز


باران می بارد

و من

تمام روز را بدون چتر

به تو فکر می کنم.

 


" رضا کاظمی "



پ.ن : این هوای سرد و حس و حال گرم حسابی آدم سرحال میاره !