کتاب دریچه ای ست به جهان ناشناخته ها
کتاب دریچه ای ست به جهان ناشناخته ها

کتاب دریچه ای ست به جهان ناشناخته ها

تکه ای


«من گریه‌هام را کرده‌ام، سوگواری‌هام را کرده‌ام، دیگر هراس از دست دادن ندارم؛ یعنی ندارمت که از دستت بدهم. خب؟»

- تکه‌ای از داستانی تخیلی



" عباس معروفی "



بار ها


انسان فقط روزی متولد نمی شود که از شکم مادر بیرون می آید، بلکه زندگی وادارش می کند چندین مرتبه دیگر از شکم خود بیرون بیاید و متولد شود.



" عشق سال های وبا / گابریل گارسیا مارکز "



بی هراس


من از اینجا خواهم رفت

و فرقی هم نمی کند

که فانوسی داشته باشم یا نه

کسی که می گریزد

از گم شدن نمی ترسد ... !

 


" رسول یونان "



راه خود


من به راه خود می روم

تو نیز به راه خود برو

زیرا سرانجام

هر دو به یک راه رفته ایم :

راه خود !



" محمدرضا ضیغمی "



چشم و چراغ *


می دانم این را که چراغی هست

جانش

سراسر

ثروت ایثار

اما

آنجا که چشمی نیست

آن سوی این دیوار.

 

وین سوی ؛

در بی چراغی ها ،

نگاهم

مثل قیری می چکد

بر خاک .

 

افسوس !

سوزد چراغ آن سوی و

من در ظلمت این سوی ،

بی دیدار .

 


" محمدرضا شفیعی کدکنی "



* عنوان شعر متعلق به شاعر است.