ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | |||
5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 |
12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 |
19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 |
26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
«من گریههام را کردهام، سوگواریهام را کردهام، دیگر هراس از دست دادن ندارم؛ یعنی ندارمت که از دستت بدهم. خب؟»
- تکهای از داستانی تخیلی
" عباس معروفی "
انسان فقط روزی متولد نمی شود که از شکم مادر بیرون می آید، بلکه زندگی وادارش می کند چندین مرتبه دیگر از شکم خود بیرون بیاید و متولد شود.
" عشق سال های وبا / گابریل گارسیا مارکز "
من از اینجا خواهم رفت
و فرقی هم نمی کند
که فانوسی داشته باشم یا نه
کسی که می گریزد
از گم شدن نمی ترسد ... !
" رسول یونان "
من به راه خود می روم
تو نیز به راه خود برو
زیرا سرانجام
هر دو به یک راه رفته ایم :
راه خود !
" محمدرضا ضیغمی "
می دانم این را که چراغی هست
جانش
سراسر
ثروت ایثار
اما
آنجا که چشمی نیست
آن سوی این دیوار.
وین سوی ؛
در بی چراغی ها ،
نگاهم
مثل قیری می چکد
بر خاک .
افسوس !
سوزد چراغ آن سوی و
من در ظلمت این سوی ،
بی دیدار .
" محمدرضا شفیعی کدکنی "
* عنوان شعر متعلق به شاعر است.