کتاب دریچه ای ست به جهان ناشناخته ها
کتاب دریچه ای ست به جهان ناشناخته ها

کتاب دریچه ای ست به جهان ناشناخته ها

کوک


سازت را

با بهار کوک کن

مرا 

با چشم هات !



" رضا کاظمی "



ناتوان *


جوانی چنین گفت روزی به پیری

که چون است با پیریت زندگی

بگفت اندرین نامه حرفی است مبهم

که معنیش جز وقت پیری ندانی

تو، به کز توانائی خویش گوئی

چه میپرسی از دورهٔ ناتوانی

جوانی نکودار، کاین مرغ زیبا

نماند در این خانهٔ استخوانی

متاعی که من رایگان دادم از کف

تو گر میتوانی، مده رایگانی

هر آن سرگرانی که من کردم اول

جهان کرد از آن بیشتر، سرگرانی

چو سرمایه‌ام سوخت، از کار ماندم

که بازی است، بی‌مایه بازارگانی

از آن برد گنج مرا، دزد گیتی

که در خواب بودم گه پاسبانی



" پروین اعتصامی "


پ.ن : بیست و پنج اسفند زاد روز پروین عزیز


* عنوان شعر متعلق به شاعر است



میان بازوان تو


من از رعد و برق نمی ترسم

اما میان بازوان تو

امنیتی هست

که ترس را

زیبا می کند ...

 


" لیلا کردبچه "



تراش


سنگ بودم اگر

به دستان فرهاد می سپردم خودم را

تا تو را از دلم 

شیرین بتراشد !



" رضا کاظمی "



سفرنامه بخش ششم : ری، کوه دماوند و نوشادر


و از بلخ تا به ری سه صد و پنجاه فرسنگ حساب کردم. و گویند از ری تا ساوه سی فرسنگ است و از ساوه به همادان سی فرسنگ و از ری به سپاهان پنجاه فرسنگ و به آمل سی فرسنگ.

و میان ری و آمل کوه دماوند است مانند گنبدی که آن را لواسان گویند و گویند بر سر چاهی است که نوشادر از آن جا حاصل می‌شود. و گویند که کبرین نیز. مردم پوست گاو ببرند و پر نوشادر کنند و از سر کوه بغلطانند که به راه نتوان فرود آوردن.



سپاهان : اصفهان 

نوشادر : نشادر. ملحی است جامد و متبلور و بی رنگ وبو که از ترکیب جوهر نمک (اسید کلریدریک ) و آمونیاک به دست می آید و نام علمیش کلرور آمونیوم است .

کبرین : به نظر منظورهمان کبریت است.



" ناصر خسرو قبادیانی "