ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | |||
5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 |
12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 |
19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 |
26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
نزدیک سحر خواب دید که در یکی از شبستان های کتابخانه ی کلمانتین ، پنهان شده است. کتابداری با عینک دودی ، از او پرسید : " دنبال چه می گردی ؟ "
هلادیک پاسخ داد : " دنبال خدا می گردم . "
کتابدار گفت : " خدا در یکی از حروف یکی از صفحات یکی از چهارصد هزار جلد کتاب کتابخانه ی کلمانتین است. پدر و مادرم و پدر و مادرِ پدر و مادرم آن حرف را جست و جو کردند؛ خود من در جستجوی آن نابینا شدم . "
کتابدار عینکش را برداشت و هلادیک چشم های او را دید که خشک و بی نور بود.
" سه روایت از یهودا / خورخه لوئیس بورخس "