کتاب دریچه ای ست به جهان ناشناخته ها
کتاب دریچه ای ست به جهان ناشناخته ها

کتاب دریچه ای ست به جهان ناشناخته ها

غلام شیخ


من آن مولای رومی ام که از نطقم شکر ریزد

ولیکن در سـخـن گـفـتـن غلام شـیـخ عـطـارم



" مولانا "


پ.ن : روز بزرگداشت عطار نیشابوری



امکان


می گفت بعد از بیست سال سیگار کشیدن ، حالا چند ساله که نمی کشه . اما ترک نکرده، فقط هر صبح که بیدار میشه ، میگه امروز نمی کشم و نمی کشه.

با خودم گفتم میشه بیست سال دیدش و گفت امروز نمی بینمش و ندیدش؟

 


" سید محمد مرکبیان "



صدایم کن


داشتم از این شهر می رفتم

صدایم کردی

جا ماندم

از کشتی ای که رفت و غرق شد

البته ...


این فقط می تواند یک قصه باشد

در این شهر دود و آهن

دریا کجا بود

که من بخواهم سوار کشتی شوم و ...


تو صدایم کردی

فقط می خوام بگویم

تو نجاتم دادی

تا اسیرم کنی ... .

 



" رسول یونان "



حد


گناه نکرده تعزیر می شوم

حال آن که تو

با هزار شیشه شراب در چشم هایت 

آزادانه در شهر قدم می زنی !



" رضا کاظمی "



هنگامه نبرد


معشوق من
تندیس زیبایی از نمک بود
خواست مرا ببوسد
لب نداشت
ابرآلود از میان مِه
بر قله‌ی انتظارم می‌خرامید
خواست نوازشم کند
دست نداشت
تمام راه نفس‌بریده در تندر ‌دویدم
هنگامه‌ی جنگ اپوش و تَشتر رسید‌م
معبود من
تندیس زیبایی از نمک بود
خواست بگوید دوستت دارم
صدا نداشت
آنگاه
باران تند
خاطره‌ی خوابم را شست.



" عباس معروفی "



اَپوش : نام دیو خشکسالی در اوستا

تشتر (تیشتر) : ایزد نگهبان باران در آیین زردتشتی