کتاب دریچه ای ست به جهان ناشناخته ها
کتاب دریچه ای ست به جهان ناشناخته ها

کتاب دریچه ای ست به جهان ناشناخته ها

معرفی کتاب : کنفوسیوس


نام : کنفوسیوس

نویسنده : کارل یاسپرس

مترجم : احمد سمیعی

نشر : خوارزمی

موضوع : زندگی نامه

 


" رساله حاضر گفتاری است از اثر پرمایه یاسپرس به نام " فیلسوفان بزرگ " که از زبان فرانسه به فارسی برگردانده شده و آقای محمد حسن لطیفی رنج مقابله ی آن را با اصل آلمانی پذیرفته اند... " .


کتاب پیش رو شرح مختصری از زندگی ، اندیشه و تاثیر این اندیشمند بزرگ است بنابراین آن دسته از دوستانی که علاقه مند به کسب اطلاعات مقدماتی از زندگی این مصلح اجتماعی دارند می توانند ازین کتاب بهره کافی را ببرند.



گر وصل نبود


دل رفت و دوست رفت.

ندانم از پی دوست روم یا از پی دل

می دانم اگر دوست نَبُود ، دل نیز از دست برود

گر وصال یار نبود ، گو دل و جانم مباش

چون شه و فرزین نماند ، خاک بر سر

فیل را.

 


" مسیحا برزگر "



زیبا آفرین *


تو زیبا نیستی ، من کلک زیبا آفرین دارم

تو شیدا نیستی ، من شور شیدا آفرین دارم

تو در بزم من این آوازه ی مستی به خود بستی

تو رسوا نیستی ، من جام رسوا آفرین دارم

جنون گل کرد و مجنونی چو من از نو هویدا شد

تو لیلا نیستی ، من عشق لیلا آفرین دارم

تو مشغول خود و من با تو در بیداری و خوابم

تو رویا نیستی ، من فکر رویا آفرین دارم

در این گلزار از هر سو ، خرامد سرو آزادی

تو رعنا نیستی ، من چشم رعنا آفرین دارم

تو سرگرمی که در جمعی ، منم تنهای سرگردان

تو تنها نیستی ، من بخت تنها آفرین دارم

تو سود اشک من هستی که جوشان تر ز دریایی

تودریا نیستی ، من اشک دریا آفرین دارم

تو با شیرینی شعر من اینسان مجلس آرایی

تو گویا نیستی ، من طبع گویا آفرین دارم

تو را چون طور و خود را همچو موسی در سخن دیدم

تو سینا نیستی ، من برق سینا آفرین دارم

 


" ای شمع ها بسوزید / معینی کرمانشاهی "

 


* عنوان شعر متعلق به شاعر است.


پ.ن : هر بار که اشعارش رو می خونم یاد نوجونیم می افتم . یادش گرامی و عزیز



جوجه تیغی دلم *


قلب تو کبوتر است

بال هایت از نسیم

قلب من سیاه و سخت

قلب من شبیه ...

بگذریم

 

دور قلب من کشیده اند

یک ردیف سیم خاردار

پس تو احتیاط کن

جلو نیا ، برو کنار


***


توی این جهان گنده ، هیچ کس

با دلم رفیق نیست

فکر می کنی

چاره دلی که جوجه تیغی است ،

چیست ؟!!


***


مثل یک گلوله جمع می شود

جوجه تیغی دلم

نیش می زند به روح نازکم

تیغ های تیز مشکلم


***


راستی تو جوجه تیغی دل مرا

توی قلب خود راه می دهی ؟

او گرسنه است و گمشده

تو به او پناه می دهی ؟


***


باورت نمی شود ولی

جوجه تیغی دلم

زود رام می شود

تو فقط سلام کن

تیغ های تند و تیز او

با سلام تو

تمام می شود .


 

" روی تخته سیاه جهان با گچ نور بنویس / عرفان نظرآهاری "



* عنوان نوشته متعلق به نویسنده است.



شروع


هر چه نگاه می‌کنم
همه‌ی هستی
همین آیه‌ی زیبایی ست
همین خورشید و... دیگر هیچ
کلمه کار نمی‌کند
عشق من!
هر چه نگاه می‌دوزم
به تنت آید
هر چه دلم می‌ریزد
یکی یکی بزن به موهات
قشنگ راه بیفت
تاریخ از همینجا شروع می‌شود.



" عباس معروفی "