کتاب دریچه ای ست به جهان ناشناخته ها
کتاب دریچه ای ست به جهان ناشناخته ها

کتاب دریچه ای ست به جهان ناشناخته ها

رقص


برای از تو گفتن

دیگر کفایت نمیکنند

کلمات

باید 

رقص یاد بگیرم !



" رضا کاظمی "



دریغ *


بی شکوه و غریب و رهگذرند

یادهای دیگر ، چو برق و چو باد.

یاد تو پر شکوه و جاوید است؛

و آشنای قدیم دل ؛ اما

ای دریغ ! ای دریغ ! ای فریاد !

با دل من چه می تواند کرد

یادت ؟ ای یادِ من ز دل برده !

من گرفتم لطیف ، چون شنبم

هم درخشان و پاک ، چون باران

چه کنند این دو ، ای بهشت جوان !

با یکی برگ پیر و پژمرده ؟

 


" مهدی اخوان ثالث "



* عنوان شعر متعلق به شاعر است.



به مانند آب


رزم آور نور گاه به آب می ماند و جاری ، از میان موانع سر راه می گذرد.


گاه مقاومت به معنای نابودی است ؛ پس خود را با شرایط سازگار میکند. بی اعتراض ، می پذیرد که صخره ها راه ش را در میان کوه ها تعیین کنند.


نیروی آب در همین است ؛ 

هیچ چکشی هرگز آن را نخواهد شکست ،

هیچ کاردی آن را نخواهد برید،

تیزترین شمشیر جهان بر آن زخم نخواهد زد.


رود خود را با راه سازگار می کند ، اما هدف را از یاد می برد : دریا.


هنگام زایش ضعیف است ، اندک اندک نیروی رودهایی را که خواهد دید ، جذب می کند.


او به زودی قادر مطلق خواهد شد.



" رزم آورنور / پائولو کوئلیو "



مثل پرنده


تو را در آغوش می کشم

مثل پرنده ای 

که با بالهایش

آسمان را 



" محمدرضا ضیغمی "



تکلیف


مهم نیست این در

به کدام پاشنه می چرخد ،

مهم تویی 

که نه می آیی ، نه می روی !



" رضا کاظمی "