کتاب دریچه ای ست به جهان ناشناخته ها
کتاب دریچه ای ست به جهان ناشناخته ها

کتاب دریچه ای ست به جهان ناشناخته ها

درون و بیرون


به شرط عقل

فاصله می گیریم

پیش از آن که فاصله ای اندازند

چرا که انسان

درخت نیست تا حد فاصلش را با کناری حفظ کند

به دوستی خنجر می سازد

و از درون ، خود را

و از بیرون کناری را

زخم می اندازد ...



" سیدمحمد مرکبیان "



ماه و زمین و منِ تو


گفتی :

- من میروم 

ماه می ماند 

و زمین 

و تو .


حالا 

بی گفت و گو پیداست

که تو مانده ای

ماه رفته است

و زمین

و من !



" رضا کاظمی "



ترانه ی کوچک *


- تو کجای ؟

در گستره ی بی مرز این جهان 

تو کجایی؟


- من در دور دست ترین جای جهان ایستاده ام :

کنار تو .



- تو کجایی ؟

در گستره ی نا پاک این جهان 

تو کجایی؟


- من در پاک تریم مُقام جهان ایستاده ام :

بر سبزه ی شور این رود بزرگ که می سراید 

برای تو .



" احمد شاملو "



* عنوان شعر متعلق به شاعر است.



پ.ن : من عاشق این شعرم.


سالروز درگذشت این شاعر جریان ساز


معرفی کتاب : بن در جهان


نام : بن در جهان

نویسنده : دوریس لسینگ

مترجم : مهدی غبرایی

نشر : ثالث

موضوع : رمان


 

بن در جهان دنباله کتاب اول ، فرزند پنج از همین نویسنده است و داستان حول زندگی بن ، فرزند نامتعارف خانواده ی لاوِت می باشد. زمان سه سال بعد از ترک خانه از سوی بن است - جدایی که بهترین راه همبستگی و دورهمی باقی اعضای خانواده می باشد - و او هژده سال دارد ولی مردی سی و پنج ساله را در ذهن تداعی می کند چرا که به مانند انسان های عادی جامعه نیست – عاملی که باعث چالش اعضای خانواده و در نهایت جدایی او از آنها می شود - .


بن حالا نزد خانم مسنی زندگی می کند. انسانی که او را همان جوری که هست قبول نموده و با او رفتار انسانی دارد ولی با مرگش سرگردانی بن آغاز می شود ؛ داستان پر فراز و نشیب با دنیایی از فریب و سوءاستفاده و در مواقعی مهربانی. او به دنبال مامنی به مانند خانه و یافتن سوال های ذهنش است ؛ اینکه چرا با دیگران متفاوت است ، آیا کسانی شبیه او وجود دارند و ... .

 

اوایل داستان بیشتر به درونیات و ذهنیات بن پرداخته می شود ولی با پیشروی داستان و ورود شخصیت های مختلف جدید ، بن از دید افراد دیگر توصیف می شود. کسانی که در مواجهه با او گاهی رفتار سودجویانه و گاه دلسوزانه دارند ولی تنها وجه مشترک تمامی آنان علاقه ای ست که به او پیدا می کنند ، چالشی که با خود در مواجهه با بن دارند و شاید کمی عذاب وجدان به خاطر نیرنگی که به او می زنند. و نهایتا پایان دلخراش زندگی بن که او را در ذهن خواننده حک می کند.

 


پ.ن یک: زندگی بن منو یاد شخصیت دِیو در کتاب پسر گمشده می اندازد. انسانی تنها و سرگردان که به دنبال خانه ای برای آرامش و محبت می گردد و سوی عزیزترین کسانش طرد می شود . شخصیت هایی که گناهی در آنچه که هستند ندارد و این قسمت زندگی آنان بوده تا این چنین شوند.


پ.ن دو : داستان بن تا یه هفته حالم رو گرفته بود! خودم رو جای شخصیت های داستان تصور می کردم که اگر با موجودی مثل اون روبرو می شدم چه رفتاری از خودم نشون می دادم ! چالش ذهنی عجیبی بود که بی نتیجه موند !


پ.ن سه : کتاب فرزند پنجم با همین مشخصات ذکر شده – مترجم ، ناشر – در بازار موجود است.



هزار جهد


هزار جهد بکردم که یار من باشی

مراد بخش دل بی‌قرار من باشی

چراغ دیده شب زنده دار من گردی

انیس خاطر امیدوار من باشی

چو خسروان ملاحت به بندگان نازند

تو در میانه خداوندگار من باشی

از آن عقیق که خونین دلم ز عشوه او

اگر کنم گله‌ ای غمگسار من باشی

در آن چمن که بتان دست عاشقان گیرند

گرت ز دست برآید نگار من باشی

شبی به کلبه احزان عاشقان آیی

دمی انیس دل سوکوار من باشی

شود غزاله خورشید صید لاغر من

گر آهویی چو تو یک دم شکار من باشی

سه بوسه کز دو لبت کرده‌ای وظیفه من

اگر ادا نکنی قرض دار من باشی

من این مراد ببینم به خود که نیم شبی

به جای اشک روان در کنار من باشی

من ار چه حافظ شهرم جوی نمی‌ارزم

مگر تو از کرم خویش یار من باشی



" حافظ "